1. He turned the pancake over with a strong flick of his wrist.
[ترجمه پادشاه ستاره ها] او با یک حرکت قوی و تند مچش، پن کیک را برگرداند
[ترجمه ترگمان]با یک حرکت محکم مچ دستش را چرخاند
[ترجمه گوگل]او با استفاده از یک تند قوی از مچ دست خود، پنکیک را تغییر داد
2. The countryside near there is flat as a pancake .
[ترجمه ترگمان]حومه شهر مانند یک تکه نان صاف است
[ترجمه گوگل]حومه شهر در نزدیکی آن به عنوان یک پنکیک صاف است
3. When one side is done, flip the pancake to cook the other side.
[ترجمه علی] وقتی یک طرف پنکیک پخته می شود آن را برگردانید تا طرف دیگرش پخته شود
[ترجمه ترگمان]وقتی یک طرف انجام می شود، the را عوض کنید تا طرف مقابل را بپزید
[ترجمه گوگل]وقتی یک طرف انجام می شود، پنکیک را تکان دهید تا طرف دیگر را طبخ کنید
4. The whole landscape looked as flat as a pancake.
[ترجمه ترگمان]همه منظره به سفیدی یک تکه نان شباهت داشت
[ترجمه گوگل]تمام چشم انداز به عنوان یک پنکیک به نظر می رسد
5. Do you want a sweet pancake or a savoury one?
[ترجمه ترگمان]کلوچه شیرین می خوری یا گوشت کبابی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما یک شیرینی شیرین یا یک خوشمزه میخواهید؟
6. Spread some of the filling over each pancake.
[ترجمه ترگمان]مقداری از مواد پر شده را روی هر یک از pancake پخش کنید
[ترجمه گوگل]برخی از پر کردن را بر روی هر نوع پنکیک گسترش دهید
7. In the mirror over the washbasin she applies pancake makeup, lipstick and eyeliner, and combs her hair.
[ترجمه ترگمان]در آیینه ای که روی دست شویی قرار دارد آرایش کلوچه ای، رژلب و eyeliner را اعمال می کند و موهایش را شانه می کند
[ترجمه گوگل]در آینه بیش از دستشویی، آرایش پنکیک، رژ لب و خط چشم را اعمال می کند و موهایش را شانه می کند
8. One got stuck in some orange pancake syrup.
[ترجمه ترگمان] یکی توی شربت نارنج گیر کرده
[ترجمه گوگل]یکی در شربت پنکیک نارنجی گیر کرده بود
9. Where there had been whiskers there was pancake makeup.
[ترجمه ترگمان]جایی که در آنجا سبیل دیده می شد، لوازم آرایش بود
[ترجمه گوگل]جایی که ویروس ها وجود داشتند آرایش پانکا وجود داشت
10. Emily recommended a savoury pancake with prawns and mushrooms and much else.
[ترجمه ترگمان]امیلی \"یه کلوچه خوش مزه با میگو و قارچ و چیزای دیگه سفارش داد\"
[ترجمه گوگل]امیلی پنکیک گوجه فرنگی را با میگوهای قارچ و قارچ توصیه کرد
11. Among many traditions are pancake breakfasts served at no charge on downtown street corners and at shopping malls.
[ترجمه ترگمان]در میان بسیاری از این سنت ها، breakfasts های کلوچه ای به هیچ هزینه ای در گوشه و کنار خیابان مرکز خرید و در مراکز خرید سرو نمی شود
[ترجمه گوگل]در میان بسیاری از سنت ها، صبحانه های پانکک به صورت رایگان در گوشه های مرکز شهر و در مراکز خرید خدمت می کنند
12. Divide the fried bananas between the four pancakes and roll each pancake up.
[ترجمه ترگمان]موز سرخ شده رو بین چهار تا پنکیک با هم تقسیم کنیم و هر تیکه نون رو درست کنیم
[ترجمه گوگل]موز سرخ شده را بین چهار پنکیک تقسیم کنید و هر نوع پنکیک را رول کنید
13. Pancake Place Pancakes with sweet and savoury fillings. House wine by the glass or carafe.
[ترجمه ترگمان]پنکیک های Pancake با طعم شیرین و لذیذ شراب \"هاوس\" با شیشه
[ترجمه گوگل]Pancake Place Pancakes با پر کردن شیرین و طعم دار شراب خانه توسط شیشه یا گردن
14. A wide pancake shaped black cloth hat with a huge brim rolled back on one side adorned his dark hair.
[ترجمه ترگمان]کلاه پهن سفیدی با لبه پهن و لبه پهن بر یک طرف، موهای تیره اش را زینت داده بود
[ترجمه گوگل]کلاه بافتنی پشم گوسفند وجانوران دیگر با یک لبه بزرگ که در یک طرف چرخانده شده بود، موهای تیره خود را به هم ریخت
15. I live for a nice pancake.
[ترجمه ترگمان] من برای یه کلوچه خوب زندگی می کنم
[ترجمه گوگل]من برای یک پنکیک خوب زندگی می کنم