کلمه جو
صفحه اصلی

panacea


معنی : نوش دارو، اکسیر، علاج عام
معانی دیگر : داروی همه ی دردها، همه درمان، علاج قطعی، حلال مسائل، اسقولوفندریون

انگلیسی به فارسی

نوش دارو، اکسیر، علاج عام


اکسیر، نوشدارو، علاج عام، اسقولوفندریون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a remedy or solution for all diseases, ills, or difficulties; cure-all.

- Antibiotics are not a panacea, but they are a useful weapon in the fight against disease.
[ترجمه ترگمان] آنتی بیوتیک ها یک داروی panacea نیستند، اما آن ها یک سلاح مفید در مبارزه با بیماری هستند
[ترجمه گوگل] آنتی بیوتیک ها یک پاناسا نیستند، اما آنها در مبارزه با بیماری ها یک سلاح مفید هستند
- There is no panacea in the fight against poverty; multiple approaches must be taken.
[ترجمه ترگمان] هیچ panacea در مبارزه با فقر وجود ندارد؛ رویکردهای چندگانه باید اتخاذ شوند
[ترجمه گوگل] در مبارزه با فقر هیچ پاناساکتی وجود ندارد؛ رویکردهای متعددی باید گرفته شود

• cure-all, medication which can heal any problem
a panacea is something that is supposed to be a cure for any problem or illness.

مترادف و متضاد

Synonyms: catholicon, cure, elixir, nostrum, patent medicine, relief, remedy


نوش دارو (اسم)
cure-all, panacea

اکسیر (اسم)
panacea, elixir

علاج عام (اسم)
panacea

cure-all


جملات نمونه

money is not the panacea that you think!

پول آن‌طور که تو فکر می‌کنی حلال مشکلات نیست!


1. money is not the panacea that you think!
پول آنطور که تو فکر می کنی حلال مشکلات نیست !

2. Technology is not a panacea for all our problems.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی یک panacea برای تمام مشکلات ما نیست
[ترجمه گوگل]فناوری برای همه مسائل ما یک معجزه نیست

3. Membership of the ERM is not a panacea for Britain's economic problems.
[ترجمه ترگمان]عضویت of یک panacea برای مشکلات اقتصادی بریتانیا نیست
[ترجمه گوگل]عضویت ERM برای زوجین اقتصادی بریتانیا نیست

4. There is no single panacea for the problem of unemployment.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک panacea برای مشکل بیکاری وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ پانویسایی برای مشکل بیکاری وجود ندارد

5. There's no single panacea for the country's economic ills.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک panacea برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ پانزدهایی برای رنج اقتصادی کشور وجود ندارد

6. There is no panacea for the country's economic problems.
[ترجمه ترگمان]هیچ panacea برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد

7. It is, he stresses,(sentence dictionary) neither a panacea nor a Pandora's box.
[ترجمه ترگمان]او تاکید می کند که این عبارت است از: (فرهنگ لغت)نه یک داروی panacea و نه یک جعبه Pandora
[ترجمه گوگل]این است، او (لغت جمله) نه یک پاناساکس و نه یک جعبه پاندورا تأکید می کند

8. Free trade, however, is not a panacea.
[ترجمه ترگمان]با این حال تجارت آزاد یک panacea نیست
[ترجمه گوگل]تجارت آزاد، با این حال، یک پاناسونیک نیست

9. It was the universal panacea for a broken heart.
[ترجمه ترگمان]این داروی همگانی برای یک قلب شکسته بود
[ترجمه گوگل]این پاناسونای جهانی برای یک قلب شکسته بود

10. The truth is that selling oestrogen as a panacea was a miscalculation.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که فروش هورمون استروژن به عنوان یک panacea اشتباه بود
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که فروش استروژن به عنوان یک پاناساسیون، محاسبه اشتباه بود

11. That was the rich man's panacea for the litany of ills of the poor.
[ترجمه ترگمان]این داروی مسکن مرد ثروتمندی بود که برای the گران بهای فقرا تجویز می کرد
[ترجمه گوگل]این پانزدهای ثروتمند برای بسیاری از بیماریهای فقیر بود

12. Librarians welcomed computerization as the panacea for all their cataloguing problems.
[ترجمه ترگمان]Librarians از کامپیوتری شدن به عنوان یک panacea برای تمام مشکلات فهرست نویسی خود استقبال کرد
[ترجمه گوگل]کتابداران کامپیوتر را به عنوان پانزدهایی برای همه مشکلات فهرست بندی خود پذیرفتند

13. Debt reduction should not be seen as a panacea for the region's economic problems.
[ترجمه ترگمان]کاهش بدهی نباید به عنوان یک panacea برای مشکلات اقتصادی منطقه تلقی شود
[ترجمه گوگل]کاهش بدهی نباید به عنوان یک مزاحم برای مشکلات اقتصادی منطقه باشد

14. However, social anthropology can offer no general panacea for our present ills and discontents.
[ترجمه ترگمان]با این حال، انسان شناسی اجتماعی نمی تواند یک panacea عمومی برای مشکلات فعلی و ناراضی ارایه کند
[ترجمه گوگل]با این حال، انسان شناسی اجتماعی می تواند به طور کلی panacea برای خسارات و نارضایتی های حال حاضر ما است

15. It had started out as a panacea for one failed relationship and had quickly become a relationship in itself.
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان یک panacea برای یک رابطه شکست خورده شروع شده بود و به سرعت به یک رابطه تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]آن را به عنوان یک panacea برای یک رابطه شکست خورده آغاز شده بود و به سرعت تبدیل به یک رابطه در خود

پیشنهاد کاربران

کلید موفقیت
چاره ی تمامی مشکلات
راه حل نهایی

اکسیر جوانی ماده جوانی

پاسخ جامع - راه حل کلی - علاج قطعی

1 - درمان همه دردها
2 - حلال همه مشکلات


کلمات دیگر: