1. money is not the panacea that you think!
پول آنطور که تو فکر می کنی حلال مشکلات نیست !
2. Technology is not a panacea for all our problems.
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی یک panacea برای تمام مشکلات ما نیست
[ترجمه گوگل]فناوری برای همه مسائل ما یک معجزه نیست
3. Membership of the ERM is not a panacea for Britain's economic problems.
[ترجمه ترگمان]عضویت of یک panacea برای مشکلات اقتصادی بریتانیا نیست
[ترجمه گوگل]عضویت ERM برای زوجین اقتصادی بریتانیا نیست
4. There is no single panacea for the problem of unemployment.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک panacea برای مشکل بیکاری وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ پانویسایی برای مشکل بیکاری وجود ندارد
5. There's no single panacea for the country's economic ills.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک panacea برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ پانزدهایی برای رنج اقتصادی کشور وجود ندارد
6. There is no panacea for the country's economic problems.
[ترجمه ترگمان]هیچ panacea برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ مشکلی برای مشکلات اقتصادی کشور وجود ندارد
7. It is, he stresses,(sentence dictionary) neither a panacea nor a Pandora's box.
[ترجمه ترگمان]او تاکید می کند که این عبارت است از: (فرهنگ لغت)نه یک داروی panacea و نه یک جعبه Pandora
[ترجمه گوگل]این است، او (لغت جمله) نه یک پاناساکس و نه یک جعبه پاندورا تأکید می کند
8. Free trade, however, is not a panacea.
[ترجمه ترگمان]با این حال تجارت آزاد یک panacea نیست
[ترجمه گوگل]تجارت آزاد، با این حال، یک پاناسونیک نیست
9. It was the universal panacea for a broken heart.
[ترجمه ترگمان]این داروی همگانی برای یک قلب شکسته بود
[ترجمه گوگل]این پاناسونای جهانی برای یک قلب شکسته بود
10. The truth is that selling oestrogen as a panacea was a miscalculation.
[ترجمه ترگمان]حقیقت این است که فروش هورمون استروژن به عنوان یک panacea اشتباه بود
[ترجمه گوگل]حقیقت این است که فروش استروژن به عنوان یک پاناساسیون، محاسبه اشتباه بود
11. That was the rich man's panacea for the litany of ills of the poor.
[ترجمه ترگمان]این داروی مسکن مرد ثروتمندی بود که برای the گران بهای فقرا تجویز می کرد
[ترجمه گوگل]این پانزدهای ثروتمند برای بسیاری از بیماریهای فقیر بود
12. Librarians welcomed computerization as the panacea for all their cataloguing problems.
[ترجمه ترگمان]Librarians از کامپیوتری شدن به عنوان یک panacea برای تمام مشکلات فهرست نویسی خود استقبال کرد
[ترجمه گوگل]کتابداران کامپیوتر را به عنوان پانزدهایی برای همه مشکلات فهرست بندی خود پذیرفتند
13. Debt reduction should not be seen as a panacea for the region's economic problems.
[ترجمه ترگمان]کاهش بدهی نباید به عنوان یک panacea برای مشکلات اقتصادی منطقه تلقی شود
[ترجمه گوگل]کاهش بدهی نباید به عنوان یک مزاحم برای مشکلات اقتصادی منطقه باشد
14. However, social anthropology can offer no general panacea for our present ills and discontents.
[ترجمه ترگمان]با این حال، انسان شناسی اجتماعی نمی تواند یک panacea عمومی برای مشکلات فعلی و ناراضی ارایه کند
[ترجمه گوگل]با این حال، انسان شناسی اجتماعی می تواند به طور کلی panacea برای خسارات و نارضایتی های حال حاضر ما است
15. It had started out as a panacea for one failed relationship and had quickly become a relationship in itself.
[ترجمه ترگمان]آن به عنوان یک panacea برای یک رابطه شکست خورده شروع شده بود و به سرعت به یک رابطه تبدیل شده بود
[ترجمه گوگل]آن را به عنوان یک panacea برای یک رابطه شکست خورده آغاز شده بود و به سرعت تبدیل به یک رابطه در خود