1. nineteen days
نوزده روز
2. Perseverance is failing nineteen times and succeeding the twentieth.
[ترجمه ترگمان]استقامت در نوزده بار موفق می شود و بعد از بیستم است
[ترجمه گوگل]استقامت 19 بار شکست خورده و موفق شدن بیستم است
3. Perseverance is falling nineteen times and succeeding the twentieth.
[ترجمه ترگمان]مداومت نوزده بار در حال سقوط است و بعد از بیستم
[ترجمه گوگل]پایداری ناپدید می شود و بیست و یکم به پایان می رسد
4. The book consists of nineteen chapters.
[ترجمه ترگمان]این کتاب شامل نوزده فصل است
[ترجمه گوگل]این کتاب شامل 19 فصل است
5. It was nineteen minutes past seven.
[ترجمه ترگمان]نوزده دقیقه از هفت می گذشت
[ترجمه گوگل]این ده دقیقه از هفت سال گذشته بود
6. The two old friends were talking nineteen to the dozen.
[ترجمه ترگمان]دو دوست قدیمی داشت نوزده تا ده دوازده نفر حرف می زدند
[ترجمه گوگل]دو دوست قدیم در حال صحبت کردن از نوزده تا ده ها نفر بودند
7. Her novels have been translated into nineteen languages.
[ترجمه ترگمان]رمان او به نوزده زبان ترجمه شده است
[ترجمه گوگل]رمان های او به نوزده زبان ترجمه شده است
8. He had received a bill for nineteen dollars from St Peter's hospital.
[ترجمه ترگمان]او یک اسکناس نوزده دلاری از بیمارستان سنت پیتر دریافت کرده بود
[ترجمه گوگل]او یک لایحه برای نوزده دلار از بیمارستان سنت پیتر دریافت کرده بود
9. Katy Jones is nineteen and comes from Birmingham.
[ترجمه ترگمان]کتی جونز نوزده سال دارد و از بیرمنگام می آید
[ترجمه گوگل]کیتی جونز نوزده است و از بیرمنگام می آید
10. She was chatting away, nineteen to the dozen.
[ترجمه ترگمان]او داشت صحبت می کرد نوزده تا دوازده تا
[ترجمه گوگل]او چپ زد، نوزده تا ده ها
11. Simson, aged nineteen, was convicted on two charges of burglary.
[ترجمه ترگمان]Simson، ۱۹ ساله، به اتهام دزدی مجرم شناخته شد
[ترجمه گوگل]سیمسون، در سن نوزده سالگی، به اتهام دو سرقت از سرقت محکوم شد
12. They were chatting away nineteen to the dozen.
[ترجمه ترگمان]آن ها داشتند نوزده تا دوازده تا را با هم گپ می زدند
[ترجمه گوگل]آنها نزدیک به ده ها چت کردند
13. They were called up at the age of nineteen.
[ترجمه ترگمان]در سن نوزده آن ها را فرا خوانده بودند
[ترجمه گوگل]آنها در سن نوزده سالگی فراخوانده شدند
14. They have nineteen days to make up their minds.
[ترجمه ترگمان]نوزده روز وقت دارند که ذهنشان را جمع و جور کنند
[ترجمه گوگل]آنها نوزده روز را تشکیل می دهند تا ذهنشان را تشکیل دهند