1. Yet, who else but a parishioner would know about the closet, and know that the door was scarcely ever opened.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کسی جز یکی از اعضای کلیسا در مورد کمد خبر نداشت و می دانست که در هیچ وقت باز نشده است
[ترجمه گوگل]با این حال، کسی که جز یک فرهیخته، در مورد گنجه می داند، و میدانست که درب تا به حال نتوانسته است باز شود
2. Mike Maxwell, a parishioner of St Teresa's, Blacon, works as a volunteer at the night shelter.
[ترجمه ترگمان]مایک ماکسول، یکی از اعضای کلیسای سنت ترزا، Blacon، در پناه گاه شبانه به عنوان داوطلب کار می کند
[ترجمه گوگل]مایک ماکسول، فرماندار خیابان ترزا، Blacon، به عنوان یک داوطلب در پناهگاه شب کار می کند
3. McCarthy, then a parishioner at Holy Trinity, was well-known for his liberal and pacifistic views.
[ترجمه ترگمان]مک کارتی، که در آن زمان یکی از اعضای کلیسای at مقدس بود، به خاطر دیدگاه های لیبرال و pacifistic معروف بود
[ترجمه گوگل]مککارتی، پس از آن یک فرمانروای مقدس تثلیث، برای مشاهدات لیبرال و صلح آمیزش مشهور بود
4. In accordance with the Archdiocesan guidelines, a parishioner wishing to offer an announced Mass intention will have to contribute $20.
[ترجمه ترگمان]مطابق با دستورالعمل Archdiocesan، یکی از اعضای کلیسا که مایل به ارائه یک مراسم نماز جمعه است، باید ۲۰ دلار کمک کند
[ترجمه گوگل]طبق دستورالعمل های اسقف اعظم، یک فرماندار که مایل به ارائه قصد تودهای اعلام شده است، باید 20 دلار هزینه کند
5. Another solid parishioner presses his card into his hand, murmuring that he hopes to be of service to him in the future: he is an undertaker.
[ترجمه ترگمان]یکی از اعضای کلیسا کارت او را به دستش فشار می دهد و زمزمه می کند که می خواهد در آینده به او خدمت کند: تابوت ساز است
[ترجمه گوگل]یکی دیگر از والدین محترم، کارت خود را به دستش فشار می دهد و می گوید که او امیدوار است که در آینده او را در آغوش بگیرد
6. This parishioner, if it was a parishioner, sounded desperate; but who would disturb the sanctity of the Cathedral of Light at this late an hour?
[ترجمه ترگمان]این کلیسای، اگر عضو کلیسا بود، ناامید به نظر می رسید؛ اما کسی که دیر وقت دیر کلیسا را به کلیسا می رساند؟
[ترجمه گوگل]این فرهیخته، اگر یک فرماندار بود، ناامید شد؛ اما چه کسی در عرض چند ساعت یک بار به تقدس کلیسای جامعۀ نور می اندیشد؟
7. A Xichong parishioner said she "felt very happy and touched to see the brothers and sisters from Nanchong, especially after they rode such a long distance to visit us. "
[ترجمه ترگمان]یکی از اعضای کلیسای Xichong گفت: \" او بسیار خوشحال بود و به دیدن برادران و خواهران from، به ویژه پس از این که این مسافت طولانی را طی کردند تا به ما دیدار کنند، دست یافت \"
[ترجمه گوگل]یک زوج Xichong گفت که احساس بسیار خوشحال و لمس شده است تا برادران و خواهران نانچونگ را ببینند، مخصوصا بعد از اینکه آنها از چنین فاصله ای دور شدند تا ما را ببینند '
8. I'll discover the parish of that parishioner.
[ترجمه ترگمان]کلیسای این کلیسا را کشف خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من روستایی از آن شهرداری را کشف خواهم کرد
9. A Roman Catholic priest who sexually abused a vulnerable parishioner was ordered to pay £6000 damages to his victim.
[ترجمه ترگمان]یک کشیش کاتولیک رومی که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود، به او دستور داده شد تا ۶۰۰۰ پوند به قربانی خود بپردازد
[ترجمه گوگل]یک کشیش روم کاتولیک که به زنی مبتلا به آسیب پذیری جنسی سوء استفاده می شود، دستور پرداخت 6000 پوند به قربانی خود داده است
10. Moral involvement designates a high intensity of positive involvement - the loyal party member or church parishioner, for example.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، مشارکت اخلاقی، شدت بالای مشارکت مثبت را تعیین می کند - عضو حزب وفادار یا عضو کلیسا
[ترجمه گوگل]دخالت اخلاقی شدید و شدید درگیری مثبت - به عنوان مثال عضو حزب وفادار و یا کلیسای کلیسا است
11. On another some one told him that an irate parishioner had threatened to punch Ray in the nose.
[ترجمه ترگمان]یکی دیگر به او گفت که یکی از اعضای کلیسای خشمگین تهدید کرده بود که ری را با بینی مشت کند
[ترجمه گوگل]بعضی از افراد دیگر به او گفتند که یک برده داری جسورانه تهدید کرده است که Ray را در بینی بزنند
12. He once led half the congregation through the streets of Georgetown to bring the Eucharist to a bedridden parishioner.
[ترجمه ترگمان]او یکبار نیمی از اعضای کلیسا را در خیابان های جورج تاون رهبری کرد تا آیین قربانی مقدس را به یکی از اعضای کلیسای بستری بیاورد
[ترجمه گوگل]او یک بار نیمی از جماعت را از طریق خیابان های جورج تاون رهبری کرد تا یهوه را به یک برده داری بستری تبدیل کند
13. The work of this group is to decorate the church environment so that parishioner may perceive the above idea.
[ترجمه ترگمان]کار این گروه، تزیین کردن محیط کلیسا به گونه ای است که اعضای کلیسا ممکن است ایده فوق را درک کنند
[ترجمه گوگل]کار این گروه این است که محیط کلیسا را تزئین کنید تا بتواند این ایده را درک کند
14. One of the couple planning to get married must be our registered parishioner who attends our church regularly.
[ترجمه ترگمان]یکی از این زوج که قصد ازدواج دارند باید عضو کلیسای ثبت شده ما باشد که به طور مرتب در کلیسا شرکت می کند
[ترجمه گوگل]یکی از زوجهایی که برای ازدواج برنامه ریزی می کنند، باید فرماندار ثبت نام ما باشد که مرتبا در کلیسا حضور داشته باشد