کلمه جو
صفحه اصلی

parquet


معنی : آجر موزاییک، اجر چوبی کف اطاق، محل ارکسترنمایش، پایین صحنه، با چوب فرش کردن
معانی دیگر : (امریکا - سالن تئاتر و سینما و غیره) صحن سالن (نه بالکن ها وغیره)، بخش جلو صحنه (orchestra هم می گویند)، صندلی های جلو صحنه، (کف اتاق و غیره) پارکت، کف پوش (چوبی)، چوب فرش، اجر موزاییک

انگلیسی به فارسی

پارکت، آجر موزاییک، اجر چوبی کف اطاق، محل ارکسترنمایش، پایین صحنه، با چوب فرش کردن


کف‌پوش، چوب‌فرش، آجر موزاییک، آجر چوبی کف اطاق، محل ارکسترنمایش، پایین صحنه، با چوب فرش کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: flooring composed of or containing inlaid wood designs.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: parquets, parqueting, parqueted
• : تعریف: to make (a floor) of inlaid wood designs.

• wooden floor, floor made from wooden tiles or boards
cover a floor with wooden tiles or boards
parquet is a floor covering made of small rectangular blocks of wood fitted together.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پارکت

مترادف و متضاد

آجر موزاییک (اسم)
parquet

اجر چوبی کف اطاق (اسم)
parquet

محل ارکستر نمایش (اسم)
parquet

پایین صحنه (اسم)
parquet

با چوب فرش کردن (فعل)
parquet

جملات نمونه

1. this parquet shines easily
این پارکت به آسانی برق می افتد.

2. The parquet floors shone like mirrors.
[ترجمه ترگمان]کف پارکت شده مثل آینه می درخشیدند
[ترجمه گوگل]کفپوش های کفپوش مانند آینه ها شنیده می شوند

3. Beautiful parquet floors had come with the hotel.
[ترجمه ترگمان]کف پوش چوبی قشنگی با هتل آمده بودند
[ترجمه گوگل]پارکت های زیبا با هتل آمده است

4. The parquet was shined, the table-cloths starched and the waiters had clean shirts.
[ترجمه ترگمان]سرسرای پارکت براق و the بود و پیشخدمت های رستوران ها پیراهن های تمیز داشتند
[ترجمه گوگل]پارکت درخشید، پارچه های سفره ای رنگارنگ و پیشخدمت ها پیراهن تمیز داشتند

5. Great pale splotches appeared on the once-shining parquet floor where water had leaked in and stood in puddles.
[ترجمه ترگمان]روی سرسرای پارکت پوش، جایی که آب در آن نشت کرده بود و در چاله های آب قرار داشت، ظاهر شد
[ترجمه گوگل]پلات های بزرگ پریده در کف پارکت که در آن یک بار درخشان بود جایی که آب درون آن نفوذ کرده بود و در گودال ایستاده بود ظاهر شد

6. The parquet is responsible for the onward transmission of the documents via central government agencies.
[ترجمه ترگمان]این موزاییک مسئول انتقال به پایین اسناد از طریق نهاده ای دولتی مرکزی است
[ترجمه گوگل]پارکت مسئول ارسال مدارک از طریق سازمان های دولتی می باشد

7. He ran his hand over the parquet flooring until he found the area he wanted.
[ترجمه ترگمان]دستش را روی سرسرای پارکت پوش کشید تا جایی را که می خواست پیدا کرد
[ترجمه گوگل]او دست خود را روی کفپوش پارکت فرو برد تا زمانی که منطقه مورد نظر خود را پیدا کند

8. The parquet floor was bare and highly polished.
[ترجمه ترگمان]کف چوبی کف چوبی لخت و صیقلی شده بود
[ترجمه گوگل]کف پارکت لخت و بسیار جلا بود

9. There was a worn Persian rug on the parquet floor.
[ترجمه ترگمان]فرش کهنه ایرانی روی سرسرای پارکت پوش دیده می شد
[ترجمه گوگل]یک فرش رومیزی پوشیده شده در کف پارکت وجود داشت

10. Sticking back parquet A couple of blocks in our parquet floor have parted from the concrete beneath.
[ترجمه ترگمان]Sticking را عقب می کشد، یکی دو بلوک پایین تر روی سرسرای پارکت پوش ما از بتون جدا شده اند
[ترجمه گوگل]پارکت عقب نشینی چند بلوک در کف پارکت ما از زیر بتن جدا شده است

11. Usually this didn't matter because the Parquet confined itself to criminal offences and there was no religious dimension involved.
[ترجمه ترگمان]معمولا این موضوع اهمیتی نداشت زیرا the خود را به جرایم جنایی محدود کرده بود و هیچ جنبه مذهبی در این کار وجود نداشت
[ترجمه گوگل]معمولا این امر مهم نبود زیرا پارکت خود را به جرایم جنایی محدود کرد و در آن هیچ بعد مذهبی وجود نداشت

12. The gleaming parquet floors creaked underfoot.
[ترجمه ترگمان]کف پارکت براق کف اتاق زیر پایش صدا می کرد
[ترجمه گوگل]کف های پارکت درخشید زیر پاها

13. Garnett dropped to the parquet and kissed the leprechaun at center court, then found Hall of Famer Bill Russell for a long embrace.
[ترجمه ترگمان]Garnett روی سرسرای پارکت پوش فرود آمد و آن لپرکان در مرکز دربار را بوسید، سپس سرسرای بزرگ بیل - ای را برای مدتی طولانی در آغوش گرفت
[ترجمه گوگل]گارنت به پارکت افتاد و در دادگاه مرکز قیچی را لگد زد و بعد بیل راسل سالن فامیل را در آغوش گرفت

14. I like to dance on the parquet, too, not only on the ice.
[ترجمه ترگمان]من هم دوست دارم روی سرسرای پارکت برقصم، نه فقط روی یخ
[ترجمه گوگل]من دوست دارم در پارکت هم نه تنها روی یخ

15. The parquet floor is infinitely preferable to carpets.
[ترجمه ترگمان]زمین چوبی خیلی بهتر از فرش هاست
[ترجمه گوگل]کفپوش کفپوش بی نهایت به فرش ها ترجیح داده می شود

پیشنهاد کاربران

پارکت، کف پوش چوبی
A patterned flooring made of wooden blocks


کلمات دیگر: