1. only amateurs can participate in some competitions
در برخی از مسابقات فقط آماتورها (غیرحرفه ای ها) اجازه ی شرکت دارند.
2. The people are demanding a chance to participate more in government.
[ترجمه ترگمان]مردم خواستار فرصتی برای مشارکت بیشتر در دولت هستند
[ترجمه گوگل]مردم خواستار فرصتی برای مشارکت بیشتر در دولت هستند
3. Other countries were invited to participate in the project.
[ترجمه ترگمان]کشورهای دیگر نیز برای شرکت در این پروژه دعوت شدند
[ترجمه گوگل]کشورهای دیگر برای شرکت در این پروژه دعوت شدند
4. Several experts will participate as technical advisers.
[ترجمه ترگمان]چندین متخصص به عنوان مشاوران فنی شرکت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]چندین کارشناس به عنوان مشاور فنی شرکت خواهند کرد
5. You may well participate with us in our gains.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با ما در gains مشارکت کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است با ما در دستاوردهای ما شرکت کنید
6. Did you participate in this discussion?
[ترجمه ترگمان]آیا تو در این بحث شرکت داشتی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما در این بحث شرکت کردید؟
7. I doubt whether he will want to participate.
[ترجمه ترگمان]شک دارم که او بخواهد شرکت کند
[ترجمه گوگل]من شک دارم که آیا می خواهد شرکت کند
8. They expected him to participate in the ceremony.
[ترجمه ترگمان]آن ها انتظار داشتند که او در این مراسم شرکت کند
[ترجمه گوگل]آنها انتظار داشتند که در مراسم شرکت کنند
9. We want to encourage students to participate fully in the running of the college.
[ترجمه ترگمان]ما می خواهیم دانشجویان را به مشارکت کامل در اداره کالج تشویق کنیم
[ترجمه گوگل]ما می خواهیم دانش آموزان را تشویق کنیم که به طور کامل در اجرای کالج شرکت کنند
10. Everyone in the class is expected to participate actively in these discussions.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که هر کسی در کلاس به طور فعال در این بحث ها شرکت کند
[ترجمه گوگل]انتظار میرود که هر کس در این کلاس فعالانه در این بحثها شرکت کند
11. They will have the opportunity to participate actively in the decision-making process.
[ترجمه ترگمان]آن ها فرصت شرکت فعال در فرآیند تصمیم گیری را خواهند داشت
[ترجمه گوگل]آنها فرصت دارند تا به طور فعال در روند تصمیم گیری شرکت کنند
12. They welcomed the opportunity to participate fully in the life of the village.
[ترجمه ترگمان]آن ها از این فرصت برای شرکت کامل در زندگی روستا استقبال کردند
[ترجمه گوگل]آنها از این فرصت برای مشارکت کامل در زندگی روستا استقبال کردند
13. I hope everyone will participate in this discussion.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که همه در این بحث شرکت کنند
[ترجمه گوگل]امیدوارم همه در این بحث شرکت کنند
14. His poems participate of the nature of satire.
[ترجمه ترگمان]اشعار او در هجو طبع هجو قرار دارند
[ترجمه گوگل]اشعار او از طبیعت طنز استفاده می کنند