کلمه جو
صفحه اصلی

obstructionism


معنی : اشکالتراشی
معانی دیگر : خرابکاری

انگلیسی به فارسی

اشکالتراشی، خرابکاری


انحراف، اشکالتراشی


انگلیسی به انگلیسی

• systematic disturbance; intentional impeding (e.g. of legislation)
obstructionism is the practice or policy of deliberately delaying or preventing legal, business, or parliamentary operations.

مترادف و متضاد

اشکالتراشی (اسم)
obstructionism

جملات نمونه

1. The government were defeated by the obstructionism of their opponents.
[ترجمه ترگمان]دولت با شکست رقبای آن ها شکست خورد
[ترجمه گوگل]دولت توسط انحراف از مخالفان خود شکست خورده است

2. Obstructionism is generally most evident at the stage of implementing a law.
[ترجمه ترگمان]obstructionism به طور کلی در مرحله اجرای یک قانون مشهود است
[ترجمه گوگل]انحصارگرایی عموما در مرحله اجرای یک قانون مشهود است

3. Such obstructionism is a major contributor to delay and the high cost of litigation.
[ترجمه ترگمان]چنین obstructionism عامل اصلی تاخیر و هزینه بالای دعوی حقوقی است
[ترجمه گوگل]چنین انحطاطی یک عامل مهم برای تأخیر و هزینه بالای دادرسی است

4. He was able partly to overcome continuing obstructionism by using techniques of regression analysis to estimate load characteristics.
[ترجمه ترگمان]او تا حدی قادر بود تا با استفاده از تکنیک های تحلیل رگرسیون برای برآورد ویژگی های بار بر obstructionism مداوم غلبه کند
[ترجمه گوگل]او تا حدی توانست با استفاده از تکنیک های تحلیل رگرسیون برای برآورد سازه های بار، غلبه بر انسداد مداوم را ادامه دهد

5. Relieved, perhaps, to have escaped the obstructionism of his officials in St Petersburg, the tsar responded favourably.
[ترجمه ترگمان]تزار به خوبی پاسخ داد: ممکن است که ما از the مقامات در سنت پیترزبورگ جان سالم به در برده باشیم
[ترجمه گوگل]شاید تسکین داده شود که از انحطاط مقامات او در سنت پترزبورگ فرار کرد، تزار پاسخ مثبت داد

6. It's the left that has suddenly embraced extralegal obstructionism.
[ترجمه ترگمان]It که ناگهان غیرقانونی را در آغوش گرفته بود
[ترجمه گوگل]این چپ است که به طور ناگهانی obstructionism extralegal را پذیرفته است

7. Many NATO officials retort that it is French obstructionism that is soul - destroying.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مقامات ناتو پاسخ می دهند که این obstructionism فرانسوی است که روح را نابود می کند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مقامات ناتو اذعان می کنند که این انفجاری فرانسوی است که روح را از بین می برد

8. The era of international bickering and cold war obstructionism has finally ended.
[ترجمه ترگمان]دوره جنگ های بین المللی و جنگ سرد سرانجام به پایان رسیده است
[ترجمه گوگل]دوران انفجار جنگ های بین المللی و جنگ سرد در نهایت به پایان رسید

9. Land for open tender, raising mortgage loans interest rates, the government's macroeconomic control why a lot of obstructionism ?
[ترجمه ترگمان]زمین برای مناقصه باز، بالا بردن نرخ بهره وام های مسکن، اقتصاد کلان اقتصادی دولت و چرا تعداد زیادی از obstructionism ها؟
[ترجمه گوگل]زمین برای مناقصه باز، بالا بردن نرخ وام مسکن بهره، کنترل اقتصاد کلان دولت چرا بسیاری از obstructionism؟

10. But no matter who is chosen, he will still face Mr Ozawa's dogged obstructionism.
[ترجمه ترگمان]اما مهم نیست چه کسی انتخاب شود، هنوز با obstructionism dogged مواجه خواهد شد
[ترجمه گوگل]اما مهم نیست که چه کسی انتخاب شود، او همچنان با انحصار گرایی آقای اوزوا مواجه خواهد شد

11. The Republicans are also paying a direct price for their obstructionism—surrendering what influence they might have had over impending legislation (and playing into Ms Pelosi's hands in the process).
[ترجمه ترگمان]جمهوری خواهان همچنین یک قیمت مستقیم را برای تسلیم شدن خود پرداخت می کنند - تسلیم شدن چه تاثیری ممکن است بر قانونگذاری در شرف وقوع داشته باشند (و با دست خانم پلوسی در این روند بازی می کنند)
[ترجمه گوگل]جمهوریخواهان نیز هزینه مستقیم برای انفجار خود را پرداخت می کنند- تسلیم چه تأثیری بر قوانین قریب الوقوع داشته اند (و در دست گرفتن دست خانم پلوسی در این روند)

پیشنهاد کاربران

obstructionism ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: نصاب‏شکنی 2
تعریف: استفادۀ سامانمند از عدم حضور عمدی گروهی از نمایندگان در هنگام رأی گیری به عنوان یک حربه


کلمات دیگر: