1. a boy not yet fit to ordain his life
پسری که هنوز نمی تواند زندگی خود را سامان بدهد.
2. He ordained his own priests, and threatened to ordain bishops.
[ترجمه ترگمان]کشیش خودش را به کشیش معرفی کرد و تهدید کرد که به کلیسا رسیدگی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]او کشیشان خود را مقرر کرد و تهدید به اسقف ها نمود
3. The recession may already be severe enough to ordain structural change.
[ترجمه ترگمان]رکود اقتصادی ممکن است به اندازه کافی شدید باشد تا تغییرات ساختاری را پیش بینی کند
[ترجمه گوگل]رکود اقتصادی ممکن است به اندازه کافی شدید باشد تا تغییرات ساختاری را تسویه کند
4. Did the Lord ordain her maternal exile, or had Augustine bartered her pain for his purity?
[ترجمه ترگمان]آیا پروردگار از او خواست که او را تبعید کنند، یا انجمن آگوستین را به خاطر پاکی او به کار گرفته بود؟
[ترجمه گوگل]آیا خداوند تبعید مادرانه خود را تعیین کرد یا آگوستین درد او را برای خلوصش تغییر داد؟
5. She tried to get ordained but, because she was a female, nobody would ordain her.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد کشیش بشود، چون زن بود و هیچ کس از او خوشش نمی آمد
[ترجمه گوگل]او سعی کرد که مقرر شود، اما، چون او زن بود، هیچ کس او را مقرر نمی کرد
6. The central demand of the organization appears to be for President Obama to "ordain a Presidential Commission tasked with ending the influence money has over our representatives in Washington. "
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که درخواست مرکزی این سازمان، رئیس جمهور اوباما باشد تا \" یک کمیسیون ریاست جمهوری را که موظف به پایان دادن به تاثیر پول بر نمایندگان ما در واشنگتن است، به کار روند \"
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد تقاضای مرکزی این سازمان برای پرزیدنت اوباما برای 'تعیین یک کمیسیون ریاست جمهوری که به پایان دادن به نفوذ پول بر نمایندگان ما در واشنگتن متعهد است، تعیین شده است '
7. Please ordain me a Bhikkhu so that I can develop the Noble Eightfold Path.
[ترجمه ترگمان]لطفا یک Bhikkhu به من ordain تا بتوانم مسیر eightfold شریف را توسعه بدهم
[ترجمه گوگل]لطفا یک بیکخو را به من معرفی کنید تا بتوانم راه هشتگانه نجیب را توسعه دهم
8. And so ordain I in all churches.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که من در کلیسا بودم
[ترجمه گوگل]و بنابراین من در همه کلیساها مقدس هستم
9. The church's ruling body voted to ordain women as priests.
[ترجمه ترگمان]هیات حاکمه کلیسا به کشیش شدن زنان به عنوان کشیش رای داد
[ترجمه گوگل]بدن حاکم کلیسا برای رای دادن به زنان به عنوان کشیشان رای داد
10. Does Joel 2:28 permit us ordain women preachers?
[ترجمه ترگمان]آیا جوئل ۲: ۲۸ اجازه می دهد که ما کشیش شدن زنان را افزایش دهیم؟
[ترجمه گوگل]آیا جوئل 28 به ما اجازه می دهد که موعظه های زنان را به عهده بگیریم؟
11. To appoint, decree, or ordain in advance foreordain .
[ترجمه ترگمان]برای انتصاب، حکم، یا ordain از قبل تعیین می شود
[ترجمه گوگل]برای انتصاب، فرمان یا پیش داوری پیشاپیش
12. From her vantage point in Galway Cathedral she watched him ordain a priest into the celibate life.
[ترجمه ترگمان]از محل دید her که در شورای کلیسا بود کشیش را تماشا کرد که در زندگی celibate کشیشی قرار داشت
[ترجمه گوگل]از نقطه نظر او در کلیسای جامع Galway او تماشا کرد او یک کشیش را به زندگی celibate
13. She said the Church could not afford to refuse to ordain women if it was to win more supporters.
[ترجمه ترگمان]او گفت که اگر بخواهد حامیان بیشتری را به دست آورد کلیسا نمی تواند از خدمت کردن به زنان خودداری کند
[ترجمه گوگل]او گفت که کلیسا نمی تواند مجبور به رد کردن زنان در صورت برنده شدن بیشتر هواداران شود
14. And the Anglican Church still can't bring itself to ordain women!
[ترجمه ترگمان]و کلیسای Anglican هنوز هم نمی تواند به زنان کمک کند!
[ترجمه گوگل]و کلیسای آنگلیکان هنوز نمیتواند خود را به زنان معرفی کند!
15. I had asked myself, and the answer was no, not as long as that church refused to ordain women!
[ترجمه ترگمان]من از خودم سوال کرده بودم و جواب این بود: نه، نه تا وقتی که این کلیسا از ordain سر باز زد!
[ترجمه گوگل]من از خودم پرسیدم، و جواب این بود که نه، تا زمانی که کلیسا حاضر به فرمان دادن زنان نبود!