کلمه جو
صفحه اصلی

partible


معنی : جدا کردنی، بخش پذیر، قابل افراز
معانی دیگر : تقسیم پذیر، حصه کردنی

انگلیسی به فارسی

جدا کردنی، قابل افراز، بخش پذیر


مزیت رقابتی، جدا کردنی، قابل افراز، بخش پذیر


انگلیسی به انگلیسی

• divisible, severable, cleavable; separable, can be kept apart

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] بخش پذیر، قابل تفکیک

مترادف و متضاد

جدا کردنی (صفت)
detachable, separable, partible

بخش پذیر (صفت)
partible, divisible

قابل افراز (صفت)
partible


کلمات دیگر: