کلمه جو
صفحه اصلی

onomatopoeia


معنی : تسمیه صوفی، تسمیه تقلیدی، صداواژه
معانی دیگر : نام آوا، آوا نام، تسمیه ی صوتی

انگلیسی به فارسی

تسمیه‌ی صوفی، تسمیه تقلیدی، صداواژه، نام آوا، آوا نام


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: onomatopoeic (adj.), onomatopoetic (adj.), onomatopoeically (adv.), onomatopoetically (adv.)
• : تعریف: the formation or use of words whose sounds suggest the meanings of the words, such as "bang," "moo," or "jingle".

• use or formation of words which sound like the meaning they represent (i.e. ding-dong)
onomatopoeia is the formation and use of words which sound like the noise they are describing or referring to. `hiss,' `buzz,' and `rat-a-tat-tat' are examples of onomatopoeia.

مترادف و متضاد

تسمیه صوفی (اسم)
onomatopoeia

تسمیه تقلیدی (اسم)
onomatopoeia

صداواژه (اسم)
onomatopoeia

جملات نمونه

1. the word "hiss" is an onomatopoeia
واژه ی ((هیس)) یک آوا نام است.

2. This phenomenon is distinct from onomatopoeia - it is sometimes called sound symbolism: there is no question of auditory resemblance.
[ترجمه ترگمان]این پدیده از onomatopoeia متمایز است - گاهی نماد صدا نامیده می شود: هیچ پرسشی از شباهت شنوایی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]این پدیده از آنوماتوپیا متمایز است - گاهی اوقات به عنوان نماد صدا شناخته می شود و هیچ سودی در مورد شباهت شنوایی وجود ندارد

3. Onomatopoeia and mimetic words are a striking feature of Japanese vocabulary.
[ترجمه ترگمان]کلمات Onomatopoeia و mimetic ویژگی قابل توجه واژگان ژاپنی هستند
[ترجمه گوگل]کلمات آنوماتوپئه و کلمات معدنی یک ویژگی قابل توجه از واژگان ژاپنی است

4. His muteness an onomatopoeia of the rising moon.
[ترجمه ترگمان]در مقایسه با هلال ماه در حال muteness بود
[ترجمه گوگل]بی رحم بودن او یک انوماتوپای ماه رو به رشد است

5. Words like rustle and gargle are illustrations of onomatopoeia.
[ترجمه ترگمان]کلمات مثل خش و صدا، gargle از onomatopoeia
[ترجمه گوگل]واژه هایی مانند سر و صدا و خارش، تصاویری از آنوماتوپئه هستند

6. The sound form of poetry is often manifested in onomatopoeia, sound symbolism and some other musical devices such as alliteration, assonance, repetition, internal rhyme and so on.
[ترجمه ترگمان]فرم صحیح شعر اغلب در onomatopoeia، نماد صدا و برخی دیگر از ابزارهای موسیقی مانند alliteration، assonance، تکرار، وزن داخلی و غیره ظاهر می شود
[ترجمه گوگل]شکل صدای شعر اغلب در نوک بینی، نماد صدا و برخی دیگر از آلات موسیقی مانند آلیتر، آونانس، تکرار، قافیه داخلی و غیره ظاهر می شود

7. Dividing word class leads to much dispute in the Chinese word study the onomatopoeia is one of kind of the word class .
[ترجمه ترگمان]تقسیم کلاس کلمه منجر به اختلاف زیادی در لغت زبان چینی می شود که onomatopoeia یکی از نوع کلاس است
[ترجمه گوگل]کلاس تقسیم کلمه منجر به اختلاف زیادی در واژه چینی مطالعه، آنوماتوپیا یکی از نوع کلاس کلمه است

8. Chinese and Japanese are representative languages with abundant use of onomatopoeia among them.
[ترجمه ترگمان]زبان چینی و ژاپنی با استفاده فراوان از onomatopoeia در بین آن ها هستند
[ترجمه گوگل]چینی و ژاپنی زبانهای نمایشی هستند که با استفاده فراوان از آنوماتوپئه در میان آنها قرار دارد

9. In English poetry, aesthetic sense and English pronunciation are closely linked, reflecting especially in the metre, such as alliteration, assonance, rhyme, semi-assonance and onomatopoeia.
[ترجمه ترگمان]در شعر انگلیسی، مفهوم زیبایی شناختی و تلفظ انگلیسی نزدیک است و خصوصا در متر، مانند alliteration، assonance، قافیه، semi و onomatopoeia
[ترجمه گوگل]در شعر انگلیسی، حس زیبایی شناسی و تلفظ انگلیسی به شدت مرتبط است، به ویژه در متر، به ویژه در شمارنده، مانند آلیتر، آکونوس، قافیه، نیمه آکونانس و آنوماتوپیا

10. The words that function as predicate are adjectives, nouns, numerals and onomatopoeia, in addition to verbs.
[ترجمه ترگمان]کلماتی که تابع (predicate)، صفت، اسم ها، اعداد و onomatopoeia، علاوه بر افعال هستند
[ترجمه گوگل]واژه هایی که به عنوان پیش فرض عمل می کنند صفت ها، اسم ها، اعداد و آنوماتوپئه، علاوه بر افعال هستند

the word "hiss" is an onomatopoeia.

واژه‌ی "هیس" یک آوا نام است.


Words like rustle and gargle are illustrations of onomatopoeia.

کلماتی مانند خش‌خش کردن و غرغره کردن مثال‌هایی از نام‌آوا هستند.


پیشنهاد کاربران

The formation or use of words such as buzz or murmur that imitate the sounds associated with the objects or actions they refer to.

صداهای نام آوا
کلمات و صداهایی که به صورت طبیعی اکو می شوند و وجود دارند.


کلمات دیگر: