1. a nest of giant mountains
یک رشته کوه های غول آسا
2. a nest of measuring spoons
یک دست قاشق ویژه ی اندازه گیری
3. a nest of picnic plates
یک دست بشقاب پیک نیک (که در درون هم جا می گیرند)
4. a nest of thieves and criminals
پاتوق دزدان و تبهکاران
5. the nest was on the fork of the tree's upper branch
لانه در محل انشعاب شاخه ی بالایی درخت بود.
6. they nest fragile products in a mass of plastic chips and cotton
آنها تولیدات زود شکن را در توده ای از پلاستیک ریزه شده و پنبه جاسازی می کنند.
7. some birds nest in trees
برخی پرندگان در درخت لانه می کنند.
8. the tables nest and can be stored easily
میزها روی هم سوار می شوند و انبار کردن آنها آسان است.
9. feather one's nest
با استفاده (یا سو استفاده) از وضع پولدار شدن،حیف و میل کردن
10. a machine gun nest
آشیان مسلسل
11. . . . for a phoenix's nest is lofty
. . . که عنقا را بلند است آشیانه
12. a pigeon homes to its nest
کبوتر به لانه ی خود برمی گردد.
13. most birds rest in their nest
بیشتر پرندگان در آشیانه ی خود استراحت می کنند.
14. we were attacked by a nest of mosquitos
انبوهی پشه به ما حمله ور شدند.
15. a bird makes wing toward her nest
پرنده ای به سوی لانه ی خود پرواز می کند.
16. his comments stirred up a hornet's nest
اظهارات او دردسر و جنجال زیادی ایجاد کرد.
17. she loved to go to her cozy little nest and write poetry
او عاشق این بود که به کاشانه ی دنج و کوچک خود برود و شعر بنویسد.
18. They have a little nest egg tucked away somewhere for a rainy day.
[ترجمه ترگمان]آن ها یک لانه کوچک در جایی برای روز بارانی دارند
[ترجمه گوگل]آنها یک تخم مرغ را در یک روز بارانی جا دادند
19. The swallows are building a nest under the roof of our house.
[ترجمه ترگمان]پرستوها در زیر سقف خانه ما لانه می سازند
[ترجمه گوگل]چلچله ها در زیر سقف خانه ما یک لانه می سازند
20. The bird befouled its own nest.
[ترجمه ترگمان]پرنده لانه خود را آلوده کرد
[ترجمه گوگل]پرنده لانه خود را خالی کرده است
21. The blackbird's nest contained four eggs.
[ترجمه ترگمان]لانه پرنده ای چهار تخم مرغ داشت
[ترجمه گوگل]لانه چوبه دار شامل چهار تخم مرغ بود
22. The bird loves her nest.
[ترجمه ترگمان]پرنده عاشق لانه خود است
[ترجمه گوگل]پرنده لانه اش را دوست دارد
23. Pointing upwards, he indicated a large nest high in the tree.
[ترجمه ترگمان]در حالی که به بالا اشاره می کرد، یک لانه بزرگ در درخت نشان داد
[ترجمه گوگل]اشاره به سمت بالا، او یک لانه بزرگ را در درخت نشان داد
24. I can see an eagle's nest on the rocks.
[ترجمه ترگمان]من می توانم یک لانه عقاب را روی صخره ها ببینم
[ترجمه گوگل]من می توانم یک لانه عقاب را روی سنگ ببینم
25. A family of mice had made their nest in the roof.
[ترجمه ترگمان]خانواده ای از موش ها در سقف لانه کرده بودند
[ترجمه گوگل]یک خانواده از موش ها لانه خود را در سقف ساخته بودند
26. The owl seems to have deserted its nest.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد جغد لانه خود را خالی کرده باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد جغد لانه اش را ترک کرده است