کلمه جو
صفحه اصلی

past participle


معنی : اسم مفعول
معانی دیگر : (دستور زبان) اسم مفعول (مانند: "spoken" در "he has spoken")، صفت مفعولی (مانند: "polished" در "polished silver")، (دستور زبان) اسم مفعول (مانند: spoken در he has spoken)، صفت مفعولی (مانند: polished در polished silver)

انگلیسی به فارسی

(دستور زبان) اسم مفعول


اسم مفعول


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a participle that either indicates a completed action or past state, such as "broken" in "I have broken my arm," or serves as an adjective, as "broken" in "a broken toy".

• in grammar, the past participle of a verb is a form which usually ends in `-ed' or `-en'. for example, the past participle of `wait' is `waited'; the past participle of `mistake' is `mistaken'. past participles are used to form perfect tenses

مترادف و متضاد

اسم مفعول (اسم)
past participle

جملات نمونه

1. a tight-fitting lid. Before a past participle tightly is used:clusters of tightly packed flowers.
[ترجمه ترگمان]یک سرپوش محکم قبل از یک participle past به سختی مورد استفاده قرار می گیرد: خوشه های گل فشرده
[ترجمه گوگل]یک درب تنگ قبل از یک تقسیم قبلی، به صورت خوشه ای از گل هایی که به شدت بسته بندی شده استفاده می شود

2. The past participle of regular verbs ends in '-ed'.
[ترجمه ترگمان]تکرار گذشته افعال منظم به صورت خلاصه به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]فعل گذشته از افعال منظم به '-ed' پایان می یابد

3. The past participle of 'cook' is 'cooked'.
[ترجمه ترگمان]participle آشپز قبلی پخته می شود
[ترجمه گوگل]زوج گذشته 'طبخ' پخته شده است

4. In Standard American, 'gotten' is used as a past participle of 'get'.
[ترجمه ترگمان]در استاندارد آمریکایی به عنوان a گذشته استفاده می شود
[ترجمه گوگل]در استاندارد آمریکایی، 'بدست آمده' به عنوان بخشی از 'دریافت' استفاده می شود

5. Give the past and past participle forms of the verbs.
[ترجمه ترگمان]گذشته و گذشته افعال را به من بدهید
[ترجمه گوگل]اشکال قبلی و گذشته از فعل ها را به شکلهایی تقسیم کنید

6. Revise the past participle of the verbs they have learnt, and then make phrases with them.
[ترجمه ترگمان]با گذشت زمان ماضی فعل the که یاد گرفته اند و سپس با آن ها عبارات را ادا می کنند
[ترجمه گوگل]بخشی از فعل هایی که آموخته اید را مرور کنید و سپس عبارات را با آنها اضافه کنید

7. Who can give the past tense form and past participle form of this verb?
[ترجمه ترگمان]چه کسی می تواند به شکل پر تنش گذشته و شکل participle از این فعل دست یابد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می تواند فرم گذشته و شکل گذشته از این فعل را به شما بدهد؟

8. Some, like swonken (the past participle of swink, meaning "to toil", but also used to mean coupling), have disappeared.
[ترجمه ترگمان]برخی، مانند swonken (the گذشته of، یعنی \"کار کردن\"، اما همچنین برای جفت سازی به کار برده شدند)، ناپدید شده اند
[ترجمه گوگل]بعضی از آنها مانند سونگون (فعل و انحراف قبلی، به معنی 'به سختی' است، اما همچنین به معنای 'اتصال' استفاده می شود)، ناپدید شده اند

9. The past participle as the Attribute Predicative and the object complement.
[ترجمه ترگمان]The گذشته به عنوان مشخصه Predicative و شی مکمل یکدیگر هستند
[ترجمه گوگل]فعل و انفعال گذشته به عنوان پیش بینی ویژگی و مکمل هدف

10. There are two types of participle in English: past participle and the present participle.
[ترجمه ترگمان]دو نوع of در زبان انگلیسی وجود دارد: participle گذشته و the فعلی
[ترجمه گوگل]دو نوع تقلید از دوزخیان و فعل و انفعال فعلی در زبان انگلیسی وجود دارد

11. Who knows Past Tense and the Past Participle form of this verb?
[ترجمه ترگمان]چه کسی از پیوستن زمان و فرم participle گذشته از این فعل آگاه است؟
[ترجمه گوگل]چه کسی می داند که زمان گذشته و شکل گذشته از این فعل چیست؟

12. There are two types participle in English: the past participle and the present participle.
[ترجمه ترگمان]دو نوع در زبان انگلیسی وجود دارد: the گذشته و the فعلی
[ترجمه گوگل]زبان انگلیسی دو طرفه است و دو جنبه فعلی و فعلی

13. Strewbis most commonly used in the past participle formBstrewn.
[ترجمه ترگمان]Strewbis اغلب در گذشته participle مورد استفاده قرار می گرفتند
[ترجمه گوگل]Strewbis اغلب در گذشته از فرم تقلید استفاده می شود

14. In English, the perfect is formed with 'have' and the past participle of the verb.
[ترجمه ترگمان]در زبان انگلیسی، مجموعه کامل با have و the از the شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]به زبان انگلیسی، کامل با 'وجود' و فعل فعلی فعلی تشکیل شده است

پیشنهاد کاربران

شکل سوم فعل

گذشته کامل

اسم مفعول ( دستور زبان ) ( قسمت سوم فعل )

P. P یا شکل سوم فعل یا صفت مفعولی

به صورت اختصار به آن p. p می گویند
به معنی گذشته فاعل، شکل سوم فعل و اسم مفعول

شکل سوم فعل که اغلب باعلامت اختصاری pp نشان داده میشود
for example: be= been or begin=begun

شکل سوم صفت مفعولی
به سه حالته
نقلی
مفعولی
فاعلی

به‏ ‏معنای‏ ‏شکل‏ ‏سوم‏ ‏فعل‏ ‏میباشد‏ ‏در‏ ‏کتاب‏ ‏های‏ ‏درسی‏ ‏بیشتر‏ ‏این‏ ‏معنا‏ ‏قابل‏ ‏توجه‏ ‏میباشد‏ ‏

صفت مفعولی
اسم مفعول


اسم مفعول
صفت مفعولی
شکل سوم فعل

شکل سوم فعل
مفعول

past participle ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: صفت مفعولی
تعریف: صفت فعلی برگرفته از ستاک گذشتة فعل


کلمات دیگر: