کلمه جو
صفحه اصلی

on behalf of


معنی : از طرف
معانی دیگر : به نمایندگی از، به وکالت از، از سوی، درحق

انگلیسی به انگلیسی

• under the auspices of, in the name of, with the knowledge of

دیکشنری تخصصی

[حقوق] از جانب، از طرف، وکالتأ

مترادف و متضاد

از طرف (حرف اضافه)
of, for, on behalf of

جملات نمونه

1. I am appealing on behalf of the famine victims .
[ترجمه ترگمان]من از طرف قربانیان قحطی درخواست استیناف می کنم
[ترجمه گوگل]من از جانب قربانیان قحطی درخواست می کنم

2. He spoke on behalf of the plan.
[ترجمه ترگمان]از طرف نقشه حرف می زد
[ترجمه گوگل]او به نمایندگی از برنامه صحبت کرد

3. Several religious leaders have interceded with the authorities on behalf of the condemned prisoner.
[ترجمه ترگمان]چندین تن از رهبران مذهبی از طرف زندانی محکوم شده از مقامات حمایت کرده اند
[ترجمه گوگل]چندین رهبر مذهبی از طرف زندانی محکوم شده با مقامات ادعا کرده اند

4. On behalf of my colleagues and myself I thank you.
[ترجمه ترگمان]از طرف همکاران و خودم، از شما متشکرم
[ترجمه گوگل]از طرف همکارانم و خودم از شما سپاسگزارم

5. He lobbied on behalf of businessmen.
[ترجمه ترگمان]او به نمایندگی از بازرگانان لابی کرد
[ترجمه گوگل]او از طرف بازرگانان لابی کرد

6. My remark is on behalf of the workers.
[ترجمه ترگمان]اظهار نظر من از طرف کارگران است
[ترجمه گوگل]سخنان من از طرف کارگران است

7. On behalf of everyone here, may I wish you a very happy retirement.
[ترجمه ترگمان]از طرف همه کسانی که اینجا هستند، ممکن است شما را خیلی خوشحال کنم
[ترجمه گوگل]از طرف همه اینجا، ممکن است برای شما آرزوی یک بازنشستگی بسیار خوشحالم

8. A senior judge heard a plea for damages on behalf of the accident victims.
[ترجمه ترگمان]یک قاضی ارشد درخواست غرامت از طرف قربانیان حادثه را شنید
[ترجمه گوگل]یک قاضی ارشد تقاضای خسارت را از جانب قربانیان حادثه خواند

9. He had to exercise the franchise on behalf of other council members.
[ترجمه ترگمان]او باید حق امتیاز را به نمایندگی از اعضای دیگر شورا تمرین کند
[ترجمه گوگل]او مجبور بود از طرف دیگر اعضای شورا حق رای را اجرا کند

10. On behalf of my client, I would like to remind you of your obligations in this matter.
[ترجمه ترگمان]از طرف موکلم، دوست دارم وظایف شما را در این مورد به شما یادآوری کنم
[ترجمه گوگل]از طرف مشتری من، من مایلم به شما در مورد تعهدات شما در این زمینه یادآوری کنم

11. They interceded with the authorities on behalf of the detainees.
[ترجمه ترگمان]آن ها از طرف مقامات به نمایندگی از بازداشت شدگان شفاعت کردند
[ترجمه گوگل]آنها از طرف بازداشتشدگان با مقامات ادعا کردند

12. On behalf of the department I would like to thank you all.
[ترجمه ترگمان]از طرف اداره، دوست دارم از همتون تشکر کنم
[ترجمه گوگل]از طرف اداره من از همه شما سپاسگزارم

13. Sir Nicholas Gammon QC appeared on behalf of the defendant.
[ترجمه ترگمان]از طرف متهم، سر نیکولاس Gammon از طرف متهم ظاهر شد
[ترجمه گوگل]سر Nicholas Gammon QC به نمایندگی از متهم ظاهر شد

14. I have enormous regard for his selflessness on behalf of his fellow man.
[ترجمه ترگمان]من نسبت به او از خود گذشتگی او نسبت به این مرد بسیار احترام قائل هستم
[ترجمه گوگل]من از طرف همسایگان خود در مورد خودخواهی خود بسیار حس می کنم

پیشنهاد کاربران

به نیابت ( از )

به نفعِ

به خاطر، به دلیل، در ازای

از جانب

به نمایندگی از طرف

in behalf of somebody= in somebody’s behalf=on behalf of somebody =on somebody’s behalf=از طرف
به جای on somebody'sمیتونیم از صفت ملکی نیز استفاده کنیم .


کلمات دیگر: