کلمه جو
صفحه اصلی

norman


معنی : اهل نرماندی، از نژاد نرمان
معانی دیگر : نورمان (نام قوم اسکاندیناوی که در قرن دهم میلادی به ناحیه ی نورماندی در فرانسه کوچ کردند)، اعقاب نورمان ها که در سال 1066 میلادی انگلستان را به تصرف در آوردند، (گویش) فرانسوی نورمانی، ساکن یا بومی ناحیه ی نورماندی (فرانسه)، وابسته به نورمان ها و زبان و فرهنگ آنها

انگلیسی به فارسی

نورمن، اهل نرماندی، از نژاد نرمان


اهل نرماندی، از نژاد نرمان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a member of the Scandinavian people who conquered Normandy in the tenth century.

(2) تعریف: a member of the people of Scandinavian-French descent who conquered England in 1066, or a descendant thereof; Norman French.

(3) تعریف: a native of Normandy, or a descendant thereof.
صفت ( adjective )
مشتقات: Normanesque (adj.)
(1) تعریف: of or pertaining to the Normans or their culture, language, or the like.

(2) تعریف: of or pertaining to the Romanesque architectural style of the Normans who conquered England, which featured round arches, recessed doors and windows, and carved ornamentation.

• member of the norman people (group of northern peoples); native of normandy (area in northern france)
of or pertaining to normandy (area in northern france)
male first name; family name
the normans were the people who came from northern france to england in 1066, or their descendants.
norman is also used to refer to the period of british history from 1066 until around 1300, and in particular to the architecture of that period.

مترادف و متضاد

اهل نرماندی (اسم)
norman

از نژاد نرمان (صفت)
norman

جملات نمونه

1. His family traces back to the Norman Conquest.
[ترجمه ترگمان] از خانواده \"نورمن\" رد شد
[ترجمه گوگل]خانواده اش به عقب مانده ی نورمن رسیده است

2. The calculating look in his eyes told of Norman blood.
[ترجمه ترگمان]نگاه حسابگر به چشم های او از خون نورمن گفت
[ترجمه گوگل]نگاه محاسباتی به چشمان او از خون نورمن نقل شده است

3. Norman cut open his pie and squirted tomato sauce into it.
[ترجمه ترگمان]نورمن pie را باز کرد و سس گوجه فرنگی به آن زد
[ترجمه گوگل]نورمن پای خود را باز کرد و سس گوجه فرنگی را به آن زد

4. William the Conqueror was the first Norman King of England.
[ترجمه ترگمان]ویلیام فاتح اولین پادشاه انگلستان در انگلستان بود
[ترجمه گوگل]William The Conqueror اولین نورمن پادشاه انگلستان بود

5. I want to know what happened to Norman.
[ترجمه ترگمان]میخوام بدونم چه بلایی سر نورمن اومد
[ترجمه گوگل]من می خواهم بدانم چه اتفاقی برای نورمن افتاده است

6. Norman agreed that the wording of the advertisement was unnecessarily offensive and it was changed.
[ترجمه ترگمان]نورمن موافقت کرد که متن تبلیغ به طور غیر ضروری توهین آمیز است و تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]نورمن توافق کرد که اصطلاح تبلیغات غیرقابل توجیه بود و تغییر کرد

7. He traces his descent back to an old Norman family.
[ترجمه ترگمان] رد پای خودش رو به یه خانواده قدیمی \"نورمن\" نشون میده
[ترجمه گوگل]او نسب خود را به یک خانواده قدیمی نورمن رسیده است

8. After the Norman Conquest the forest became a royal hunting preserve.
[ترجمه ترگمان]پس از فتح Norman، جنگل حفاظت شده سلطنتی شد
[ترجمه گوگل]پس از فروپاشی نورمن جنگل به حفظ شکار سلطنتی تبدیل شد

9. It is located within reach of many important Norman towns, including Bayeux.
[ترجمه ترگمان]این شهر در دسترس بسیاری از شهرهای مهم نورمن، از جمله Bayeux قرار دارد
[ترجمه گوگل]این شهر در دسترس بسیاری از شهر های مهم نورمن، از جمله Bayeux قرار دارد

10. "Don't underestimate us", Norman Willis warned last year. There was, in the event, little danger of that.
[ترجمه ترگمان]Norman ویلیس سال گذشته هشدار داد که \"ما را دست کم نگیرید\" در این صورت، در آن حادثه خطر اندکی وجود داشت
[ترجمه گوگل]نورمن ویلیس در سال گذشته هشدار داد «ما را دست کم نگیرید» در این صورت، خطر کمی وجود داشت

11. In Norman England, the greyhound was a symbol of nobility.
[ترجمه ترگمان]در نورمن انگلستان تازی مظهر نجابت بود
[ترجمه گوگل]در Norman انگلستان، خلیج گرانبها نمادی از اشراف بود

12. Dr. Norman Bethune impersonates the spirit of proletarian internationalism.
[ترجمه ترگمان]دکتر نورمن بتون، روح رنجبران internationalism را تقویت می کرد
[ترجمه گوگل]دکتر نورمن بیوتون روحیه انترناسیونالیسم پرولتری را جعل می کند

13. The family has traced its ancestry to the Norman invaders.
[ترجمه ترگمان]خانواده ancestry را نسبت به invaders Norman دنبال کرده اند
[ترجمه گوگل]خانواده اش را به مهاجمان نورمن ردیابی کرده است

14. I told Norman I would invest in his venture as long as he agreed to one proviso.
[ترجمه ترگمان]به نورمن گفتم که تا زمانی که با یک شرط موافقت کند در سرمایه گذاری او سرمایه گذاری می کنم
[ترجمه گوگل]من به نورمن گفتم که سرمایه گذاری در سرمایه گذاری او تا زمانی که او موافقت کرد به یک شرط

15. The church dates from the Norman period.
[ترجمه ترگمان]قدمت کلیسا از دوره Norman
[ترجمه گوگل]کلیسا از دوران نورمن است


کلمات دیگر: