1. neural groove
شیارک عصبی
2. Neural networks are computer systems which mimic the workings of the brain.
[ترجمه ترگمان]شبکه های عصبی سیستم های کامپیوتری هستند که عملکرد مغز را تقلید می کنند
[ترجمه گوگل]شبکه عصبی سیستم کامپیوتری است که عملکرد مغز را تقلید می کند
3. Some people suffered severe neural damage as a result of the vaccination.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردم در نتیجه واکسیناسیون از آسیب مغزی شدید رنج می برند
[ترجمه گوگل]برخی از افراد به علت واکسیناسیون آسیب های عصبی شدید را تجربه کردند
4. Neural networks can learn solutions to difficult problems.
[ترجمه ترگمان]شبکه های عصبی می توانند راه حل هایی برای مشکلات دشوار را یاد بگیرند
[ترجمه گوگل]شبکه های عصبی می توانند راه حل مشکلات مشکل را بیاموزند
5. It should be pointed out that different neural net-work architectures will generate different output results for the same problem.
[ترجمه ترگمان]لازم به ذکر است که معماری های شبکه عصبی متفاوت، نتایج خروجی متفاوتی را برای یک مشکل ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]لازم به ذکر است که معماری های شبکه عصبی مختلف نتایج مشابهی را برای یک مشکل تولید می کنند
6. Neural networks may be used for algorithm development as well.
[ترجمه ترگمان]شبکه های عصبی ممکن است برای توسعه الگوریتم نیز مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه گوگل]شبکه های عصبی ممکن است برای توسعه الگوریتم نیز استفاده شوند
7. Kunihiko Fukushima developed the Neocognitron, a neural net-work model for visual pattern recognition.
[ترجمه ترگمان]Kunihiko فوکوشیما the را توسعه داد که یک مدل مبتنی بر شبکه عصبی برای تشخیص الگوی بینایی بود
[ترجمه گوگل]Kunihiko Fukushima Neocognitron، یک مدل شبکه عصبی برای تشخیص الگوی بصری، را توسعه داد
8. Critics might say that neural networks just do a good job of keeping statistics.
[ترجمه ترگمان]منتقدان ممکن است بگویند که شبکه های عصبی فقط کار خوبی برای حفظ آمار انجام می دهند
[ترجمه گوگل]منتقدان می توانند بگویند که شبکه های عصبی فقط از آمار نگهداری خوب برخوردارند
9. Accompanying the expanded domain of r4 expression, neural crest cells migrating from this region also express r4 markers.
[ترجمه ترگمان]همراه با دامنه گسترده بیان r۴، سلول های تاج عصبی که از این منطقه مهاجرت می کنند نیز مارکرهای r۴ را بیان می کنند
[ترجمه گوگل]همراه با دامنه گسترده ای از بیان r4، سلول های خاردار عصبی مهاجرت از این منطقه همچنین نشانگرهای r4 را بیان می کند
10. It is comprised of two different neural networks, a rule set, and a graphics interface.
[ترجمه ترگمان]آن متشکل از دو شبکه عصبی مختلف، یک مجموعه قانون و یک رابط گرافیکی است
[ترجمه گوگل]این شامل دو شبکه عصبی مختلف، یک مجموعه قوانین و یک رابط گرافیکی است
11. In order for the neural network software to recognize the input data, we must enter each image or number serially.
[ترجمه ترگمان]برای اینکه نرم افزار شبکه عصبی داده های ورودی را تشخیص دهد، باید به صورت اول وارد هر تصویر یا تعداد به صورت سریالی شود
[ترجمه گوگل]برای اینکه نرم افزار شبکه عصبی برای شناسایی داده های ورودی، ما باید هر تصویر یا شماره سریال را وارد کنیم
12. They are subject to regulation by many neural, hormonal, and paracrine factors, acting via intracellular mediators.
[ترجمه ترگمان]آن ها تحت مقررات بسیاری از عوامل عصبی، هورمونی و paracrine قرار دارند و از طریق واسطه های درون سلولی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]آنها تحت نظارت بسیاری از عوامل عصبی، هورمونی و پاراکرین قرار دارند که از طریق میانجیگران داخل سلولی عمل می کنند
13. The neural network collects its data incrementally, every five minutes.
[ترجمه ترگمان]شبکه عصبی داده های خود را به صورت تدریجی هر پنج دقیقه جمع آوری می کند
[ترجمه گوگل]شبکه عصبی اطلاعات خود را به صورت پراکنده، هر پنج دقیقه جمع می کند
14. Or, neural networks could be used to teach other neural networks.
[ترجمه ترگمان]یا، شبکه های عصبی می توانند برای آموزش شبکه های عصبی دیگر مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه گوگل]یا، شبکه های عصبی را می توان برای آموزش شبکه های عصبی دیگر استفاده کرد