کلمه جو
صفحه اصلی

pastiness


معنی : چسبندگی، حالت خمیری
معانی دیگر : چسبانی، دوسندگی

انگلیسی به فارسی

چسبندگی، حالت خمیری


انگلیسی به انگلیسی

• stickiness, adhesiveness; doughiness, having the qualities of dough

مترادف و متضاد

چسبندگی (اسم)
stick, adherence, cohesion, tenacity, pastiness

حالت خمیری (اسم)
pastiness, pulp

پیشنهاد کاربران

pastiness ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: خمیرواری
تعریف: خاصیت حسی مادۀ غذایی ای که مانند خمیر نرم است


کلمات دیگر: