کلمه جو
صفحه اصلی

offence


معنی : دلخوری، قانون شکنی
معانی دیگر : (انگلیس) رجوع شود به: offense، offense گناه، تقصیر، حمله، یورش، هجوم، اهانت، توهین، رنجش، تجاوز

انگلیسی به فارسی

( offense ) گناه، تقصیر، حمله، یورش، هجوم، اهانت،توهین، دلخوری، رنجش، تجاوز، قانون شکنی- بزه


توهین، حمله، گناه، اهانت، تجاوز، قانون شکنی، بزه، رنجش، لغزش، یورش، هجوم، تقصیر، دلخوری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a spelling of

• attack; (sports) side that pursues (rather than defends); misdeed; insult; state of being offended; transgression (also offense)
an offence is a crime; a formal use.
if you give offence, you upset or embarrass someone.
if you take offence, you are upset by something that someone says or does.

مترادف و متضاد

دلخوری (اسم)
offense, annoyance, offence

قانون شکنی (اسم)
offense, offence

جملات نمونه

1. a punishable offence
جرم قابل تنبیه

2. The best defence is a good offence.
[ترجمه ahmadov] بهترین دفاع، حمله خوب است.
[ترجمه ترگمان]بهترین دفاع یک جرم خوب است
[ترجمه گوگل]بهترین دفاع یک جرم خوب است

3. Do you know it is a very serious offence to impersonate a police officer?
[ترجمه mostafa] آیا میدانید جعل هویت پلیس یک عمل مجرمانه جدی است؟
[ترجمه ترگمان]آیا می دانید که جرم خود جعل هویت یک افسر پلیس است؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید این یک تخطی بسیار جدی است که مجرمین پلیس را جعل می کند؟

4. It is an offence to sell intoxicating liquor to anyone under the age of 1
[ترجمه حسین. م] فروش مشروبات الکلی به افراد کمتر از 1 سال جرم است.
[ترجمه ترگمان]فروش مشروبات intoxicating به هر کس زیر ۱ سال، یک جرم محسوب می شود
[ترجمه گوگل]جرم فروش مشروبات الکلی به افراد زیر سن 1 سالگی است

5. It was silly of Grace to take offence at our innocent remarks.
[ترجمه ترگمان]احمقانه بود که گریس به حرف های معصومانه ما اهانت کند
[ترجمه گوگل]احمقانه بود که گریس در سخنان بی گناه ما مجازات کند

6. It's an offence to hop the children up with drugs.
[ترجمه ترگمان]این گناهی است که بچه ها را با مواد مخدر قاطی می کند
[ترجمه گوگل]این بهانه است که بچه ها را با مواد مخدر بچرخانند

7. Driving without a licence is an offence.
[ترجمه ترگمان]رانندگی بدون گواهی نامه جرم است
[ترجمه گوگل]رانندگی بدون مجوز جرم است

8. The offence carries a maximum prison sentence of ten years.
[ترجمه ترگمان]این جرم حداکثر محکومیت زندان ده سال زندان را به همراه دارد
[ترجمه گوگل]این مجازات حداکثر ده سال زندان را محکوم می کند

9. Prosecution for a first minor offence rarely leads to imprisonment.
[ترجمه ترگمان]تعقیب قانونی برای اولین جرم کوچک به ندرت منجر به حبس می شود
[ترجمه گوگل]محکومیت برای اولین جرم جزئی به ندرت منجر به زندانی شدن می شود

10. He committed another offence while he was out on bail .
[ترجمه ترگمان]او مرتکب جرم دیگری شده بود در حالی که با ضمانت آزاد شده بود
[ترجمه گوگل]او در حالی که او در قید وثیقه بود مرتکب جرم دیگری شد

11. Offence is the best defence.
[ترجمه ترگمان]Offence بهترین دفاع است
[ترجمه گوگل]Offense بهترین دفاع است

12. New legislation makes it an offence to carry guns.
[ترجمه ترگمان]قانون جدید باعث جرم حمل اسلحه می شود
[ترجمه گوگل]قانون جدید باعث می شود که اسلحه حمل شود

13. Cathy was fined for her first offence.
[ترجمه ترگمان]کتی اولین اهانت او را به خود جلب کرد
[ترجمه گوگل]کتی برای اولین جرمش جریمه شد

14. The offence carries a jail/prison/life/5-year sentence.
[ترجمه ترگمان]این جرم، محکومیت زندان \/ زندان \/ محکومیت ۵ ساله را در بر دارد
[ترجمه گوگل]این جرم یک زندان / زندان / زندگی / 5 سال حبس است

پیشنهاد کاربران

جرم و بزه

جرم

اتهام ، گناه

توهین

جرم کیفری که مستوجب جزاست

جنحه

( در والیبال ) تهاجم ، استراتژی و تاکتیک هایی که به وسیله تیم کنترل کننده توپ استفاده می شود و شامل : سرویس، دریافت سرویس ، پاس دادن و آبشار می باشد.

اتهام

تخلف

خط حمله


کلمات دیگر: