کلمه جو
صفحه اصلی

nightmarish


معنی : ترسناک، کابوس مانند
معانی دیگر : کابوس مانند، ترسناک

انگلیسی به فارسی

کابوس مانند، ترسناک


کابوس، کابوس مانند، ترسناک


انگلیسی به انگلیسی

• terrifying, resembling a nightmare
if you describe a situation as nightmarish, you mean that it is extremely frightening.

مترادف و متضاد

ترسناک (صفت)
hideous, ugly, scarey, scary, appalling, terrible, dreadful, ghastly, formidable, fearsome, grim, tremendous, forbidding, dire, horrid, direful, lurid, macabre, direst, terrific, hair-raising, redoubtable, nightmarish, trepid

کابوس مانند (صفت)
nightmarish

frightening


Synonyms: alarming, awful, chilling, creepy, dire, direful, disquieting, dreadful, eerie, fearful, fearsome, ghastly, ghoulish, grim, grisly, hair-raising, hellish, horrible, horrid, horrifying, macabre, morbid, ominous, petrifying, scary, spooky, terrible, terrifying, traumatic, unnerving


جملات نمونه

1. The result of these experiments will be a nightmarish world filled with two - headed monsters and other mutants.
[ترجمه ترگمان]نتیجه این آزمایش ها دنیای کابوس مانندی است که با هیولاهای دو سر و جهش دیگر پر شده است
[ترجمه گوگل]نتیجه این آزمایش ها یک جهان کابوس است که پر از هیولاهای دو سر و جهش های دیگر است

2. She described a nightmarish scene of dead bodies lying in the streets.
[ترجمه ترگمان]او صحنه کابوس اجساد مردگان را در خیابان ها توصیف کرد
[ترجمه گوگل]او یک صحنه کابوس از بدن مرده در خیابان ها را توصیف کرد

3. It will faithfully record your nightmarish, most avantgarde guitar parts - bass, rhythm or lead.
[ترجمه ترگمان]این کار وفادارانه ترین قطعات nightmarish، most گیتار، ریتم یا سرب را ثبت می کند
[ترجمه گوگل]با وصف قهرمانانه ترین و اغلب قطعات گیتار آوانگارد خود را - باس، ریتم یا سرب - ثبت کنید

4. It is made all the more nightmarish by the measured deliberation with which it is unfolded.
[ترجمه ترگمان]همه چیز از طریق the اندازه گیری شده که در آن باز می شود، تبدیل به nightmarish شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به اندازه گیری مشارکتی که با آن گسترش یافته است، بیشتر کابوس می شود

5. Andy works the laundry line. A nightmarish job. He's new at it.
[ترجمه ترگمان] اندی \"توی خشکشویی کار میکنه\" یک کار کابوس مانند او تازه متولد شده است
[ترجمه گوگل]اندی خط خشکشویی را کار می کند شغل کابوس او در آن جدید است

6. More than likely, under this nightmarish scenario, McCain's Federal Bureau of Investigation would be committing home invasion break-ins (designated as "legal raids") to intimidate activists.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد، تحت این سناریوی کابوس مانند، اداره تحقیقات فدرال مک کین در حال ارتکاب به دستبرد به خانه است (که به عنوان \"یورش های قانونی\" شناخته می شود)تا فعالان را بترساند
[ترجمه گوگل]اداره تحقیقات فدرال مک کین بیش از حد احتمالا تحت این سناریوی کابوس، مجبور خواهد شد که به تهاجم به خانه حمله کند (به عنوان 'حملات قانونی')، برای ارعاب فعالان

7. It's evident they've discussed the most nightmarish aspects of a nuclear holocaust in their classrooms.
[ترجمه ترگمان]واضح است که آن ها درباره the جنبه های یک هولوکاست هسته ای در کلاس خود بحث و گفتگو کردند
[ترجمه گوگل]واضح است که آنها بیشتر جنبه های شبح هولوکاست هسته ای را در کلاس های خود مورد بحث قرار داده اند

8. Disturbing, nightmarish ambiance with vocals ranging from delicate female singing to demonic male spoken word.
[ترجمه ترگمان]هوای آشفته و کابوس مانند با صدای vocals که از آواز زنی ظریف و زنانه برای یک کلمه شیطانی آواز می خواند، فضا را فرا گرفته بود
[ترجمه گوگل]ناخوشایند، محیط کابوس با آوازهای متنوع از آواز زنانه ظریف به کلمه گفتاری مردانه شیطانی

9. At first glance it looks like a nightmarish trip.
[ترجمه ترگمان]در نگاه اول مثل یک سفر کابوس مانند به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]در نگاه اول به نظر می رسد یک سفر کابوس

10. In nightmarish proportions, a common bedbug appears poised for a blood meal, compliments of a human host.
[ترجمه ترگمان]در نسبت های کابوس مانند، یک bedbug معمولی برای یک وعده غذایی، تعریف یک میزبان انسانی آماده می شود
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد در یک مورد کورکورانه یک تخت خواب معمولی برای یک وعده غذایی خون، تعریف یک میزبان انسانی آماده شده است

11. Nightmarish winter weather turns New England's Mount Washington into the killer next door.
[ترجمه ترگمان]هوای سرد زمستانی کوه واشنگتن را به سمت در بعدی قاتل تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]آب و هوای زمستانی کابوس، کوه واشنگتن، نیوجرسی را به قله بعدی می کشد

12. This nightmarish theory did, however, provide good fodder for a host of low - budget horror films!
[ترجمه ترگمان]با این حال این تئوری nightmarish علوفه خوبی برای میزبانی فیلم های ترسناک با بودجه کم فراهم می کند!
[ترجمه گوگل]با این حال، این نظریه کابوس، غذاهای خوب را برای فیلم های ترسناک کم بودجه فراهم می کند!

13. The essential ingredient is a nightmarish sense of bewildered helplessness against a vast sinister, impersonal bureaucracy.
[ترجمه ترگمان]عنصر اصلی، احساس بیچارگی کابوس مانند از درماندگی سردرگم است در مقابل یک اداری عظیم، غیر شخصی
[ترجمه گوگل]مواد تشکیل دهنده ضروری حس کابوس از درماندگی سر در گم در برابر شیطانی، بوروکراسی گسترده غیرشخصی است

14. They also illustrate the nightmarish difficulty reformers face.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین مشکلات کابوس مانندی را به تصویر می کشند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین نشان می دهند که مشکلات اصلاح طلبان به طوفان شباهت دارند


کلمات دیگر: