کلمه جو
صفحه اصلی

norther


معنی : باد سرد شمالی
معانی دیگر : (به ویژه در جنوب باختری ایالات متحده یا خلیج مکزیک) طوفان شمالی، تند باد شمالی، باد شمال، بیشتر بطرف شمال، شمالی

انگلیسی به فارسی

بیشتر بطرف شمال، شمالی، باد سرد شمالی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a sudden storm or gale from the north.

• northerly wind, wind coming from the north

مترادف و متضاد

باد سرد شمالی (اسم)
norther

جملات نمونه

1. The island's best beaches lie along the norther and eastern coasts with plenty of sand to choose from.
[ترجمه ترگمان]بهترین سواحل جزیره در امتداد کرانه های شرقی و شرقی با شن و ماسه قرار دارند
[ترجمه گوگل]بهترین سواحل جزیره در امتداد شمال و سواحل شرقی با مقدار زیادی از شن و ماسه انتخاب می شود

2. The birds moved to habitat to the norther mountain due to the air pollution.
[ترجمه ترگمان]این پرندگان به خاطر آلودگی هوا به سمت کوه norther حرکت کردند
[ترجمه گوگل]به دلیل آلودگی هوا، پرندگان به زادگاه خود به کوهستان شمالی منتقل شدند

3. But Tianjin has a better coast. It is Norther China's number one harbor. It is the economic center of the Bohai district.
[ترجمه ترگمان]اما تیانجین ساحل بهتری دارد این رستوران شماره یک بندر چین است آن مرکز اقتصادی منطقه Bohai است
[ترجمه گوگل]اما تیانجین دارای سواحل بهتر است این یکی از بندرهای چین است این مرکز اقتصادی منطقه Bohai است

4. He lives in Norther California with his wife and four children.
[ترجمه ترگمان]او با همسر و چهار فرزندش در Norther کالیفرنیا زندگی می کند
[ترجمه گوگل]او در Norther کالیفرنیا با همسر و چهار فرزندش زندگی می کند

5. But in 199a teacher in norther northern Nigeria named Mohammed Bah Abba found a solution.
[ترجمه ترگمان]اما در ۱۹۹ معلم در نیجریه شمالی به نام محمد به Abba راه حلی پیدا کرد
[ترجمه گوگل]اما در سال 199 معلم شمال شمال نیجریه به نام محمد بها عببا یک راه حل پیدا کرد

6. Hearing this news, norther was left with one conclusion.
[ترجمه ترگمان]با شنیدن این خبر، norther با یک نتیجه گیری ترک شد
[ترجمه گوگل]با شنیدن این خبر، یک نتیجه گیری باقی مانده است

7. Norther maybe feel the weather of Beijing is to dry.
[ترجمه ترگمان]Norther شاید احساس کنند که آب و هوای پکن در حال خشک شدن است
[ترجمه گوگل]نورث شاید احساس هوا در پکن را خشک کند

8. When norther made his first million dollars . . .
[ترجمه ترگمان] وقتی که \"norther\" میلیون ها دلار - ش رو
[ترجمه گوگل]وقتی نورث اول میلیون دلار اش را پرداخت کرد

9. But in 1995 a teacher norther northern Nigeria named Mohammed Bah Abba found a solution.
[ترجمه ترگمان]اما در سال ۱۹۹۵ یک معلم در شمال نیجریه به نام محمد به Abba راه حلی پیدا کرد
[ترجمه گوگل]اما در سال 1995 یک معلم شمال شمال نیجریه به نام محمد بها عبدا یک راه حل پیدا کرد

10. The features, thinking of design, the conditions of operation of an auto-system of forecasting norther over the Bohai Sea and the Huanghai Sea, as well as its effects, are introduced.
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها، تفکر طراحی، شرایط عملیات یک سیستم خودکار پیش بینی norther بر روی دریای Bohai و دریای Huanghai و نیز تاثیرات آن، معرفی شده اند
[ترجمه گوگل]ویژگی ها، تفکر طراحی، شرایط استفاده از یک سیستم خودکار پیش بینی شخم در دریای Bohai و دریای Huanghai، و همچنین اثرات آن، معرفی شده است

11. Now with the Bolivian's immigration, Ekeko is able to be found in high mountain area such as Cusco in Peru and the norther part of Argentina such as Jujuy province.
[ترجمه ترگمان]هم اکنون با مهاجرت بولیوی، Ekeko می تواند در منطقه ای کوهستانی مانند Cusco در پرو و بخش norther از آرژانتین مانند Jujuy پیدا شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر با مهاجرت بولیوی، Ekeko می تواند در منطقه کوهستانی مانند کوسکو در پرو و ​​قسمت شمالی آرژانتین مانند استان جوجوی پیدا شود

12. A couple can spend a night at the ice hotel on Japan's norther island of Hokkaido for about $140 including dinner served on an ice table.
[ترجمه ترگمان]زوج می توانند یک شب را در هتل ice در جزیره norther ژاپن در حدود ۱۴۰ دلار از جمله شام صرف کنند
[ترجمه گوگل]یک زن و شوهر می توانند یک شب در هتل یخ در جزیره شمالی شمال غربی هوکایدو برای 140 دلار شامل شام که در یک میز یخ سرو می شود، صرف کنند

پیشنهاد کاربران

norther ( علوم جَوّ )
واژه مصوب: شمال‏وز
تعریف: بادی شمالی و عموماً به صورت توفان باد سرد


کلمات دیگر: