کلمه جو
صفحه اصلی

pathless


معنی : بی راه، ناشناخته، بدون جاده
معانی دیگر : بی راه، بدون جاده، ناشناخته

انگلیسی به فارسی

بی راه، بدون جاده، ناشناخته


بی رحم، ناشناخته، بی راه، بدون جاده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of path.

• unpaved; lacking a path, lacking a trail, lacking a route

مترادف و متضاد

بی راه (صفت)
aberrant, astray, pathless, wayless

ناشناخته (صفت)
pathless, unfamiliar, unknown

بدون جاده (صفت)
pathless, wayless

جملات نمونه

1. He was lost for days in the vast pathless desert.
[ترجمه ترگمان]روزها را در صحرای وسیع بدون pathless از دست داده بود
[ترجمه گوگل]او برای چند روز در بیابان وسیع بی نظیر گم شده بود

2. Through pathless woods she ran, but the sound of his pursuing feet ever grew nearer.
[ترجمه ترگمان]او از میان جنگل فرار کرد، اما صدای پاهای عقبش که تا به حال نزدیک تر شده بود نزدیک تر شد
[ترجمه گوگل]او از طریق جنگل های بی روح فرار کرد، اما صدای پیاده روی او همیشه نزدیک تر شد

3. The pathless ground threw up leaves and stones, swirls of dust rose and settled.
[ترجمه ترگمان]زمین خاکی برگ ها و سنگ ها را از هم جدا کرد و گرد و خاک و گرد و خاک از جا کنده شد
[ترجمه گوگل]زمین بی حرکت، برگ ها و سنگ ها را پرتاب کرد، چرخش گرد و غبار افزایش یافت و حل و فصل شد

4. Tempest roams in the pathless sky, ships get wrecked in the trackless water, death is abroad and children play.
[ترجمه ترگمان]طوفان با آسمان pathless بازی می کند، کشتی ها در آب بی حفاظ شکسته می شوند، مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند
[ترجمه گوگل]طوفان در آسمان بی حرکت فرو می رود، کشتی ها در آب بی رحم خراب می شوند، مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند

5. Her virtue is like a pathless desert.
[ترجمه ترگمان]فضیلت او مثل یک بیابان بدون pathless است
[ترجمه گوگل]فضیلت او مانند بیابان بی حرکت است

6. Tempest rooms in the pathless sky, ship are wrecked in the trackless water. death is abroad and children play.
[ترجمه ترگمان]اتاق های تمپست در آسمان بدون راه، کشتی در آب بی حفاظ رد و بدل می شود مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند
[ترجمه گوگل]اتاق های شلوغ در آسمان بی حرکت، کشتی در آب بی رحم خراب می شود مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند

7. He ered a dense wood picked his pathless way to the centre of it.
[ترجمه ترگمان]چوب انبوهی را که راه خود را تا وسط آن باز کرده بود، کشید
[ترجمه گوگل]او یک چوب چسبیده را برداشت و راه خود را بیرون از مرکز آن گذاشت

8. Tempest roams in the pathless sky, ships are wrecked in the trackless water, death is aboard and children play.
[ترجمه ترگمان]طوفان با آسمان pathless بازی می کند، کشتی ها در آب بی راه و بی حفاظ شکسته می شوند، مرگ در کشتی و کودکان بازی می کند
[ترجمه گوگل]طوفان در آسمان بی حرکت می ماند، کشتی ها در آب بی رحم خراب می شوند، مرگ بر روی کشتی و کودکان بازی می کند

9. Tempest roams in the pathless sky, ships are wrecked in the trackless water, death is abroad and children play.
[ترجمه ترگمان]طوفان با آسمان pathless بازی می کند، کشتی ها در آب بی حفاظ و بی حفاظ شکسته می شوند، مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند
[ترجمه گوگل]طوفان در آسمان بی حرکت فرو می رود، کشتی ها در آب بی رحم خراب می شوند، مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند

10. A very quiet woods. . . Tt was a pathless wild forest stagger canes ravines and gillies criss-cross as nets each of steps had become difficult.
[ترجمه ترگمان]جنگل خیلی آرام و بی سر و صدا، یک جنگل وحشی و وحشی بود که در میان دره های عمیق و gillies، cross را که در هر قدم از آن سخت شده بود، سخت و سخت شده بود
[ترجمه گوگل]یک جنگل بسیار آرام Tt یک جنگل وحشی فضایی وحشی وحشی بود و gillies criss-cross به عنوان گره های هر مرحله به سختی تبدیل شده بود

11. Tempest roams in the pathless Sky, ships are wrecked in the trackless water, death is abroad and children play. On the seashore of endless worlds is the great meeting of children.
[ترجمه ترگمان]طوفان در آسمان بدون راه زندگی می کند، کشتی ها در آب بی سر و پا شکسته می شوند، مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند در کنار دریا، اجتماع بزرگ کودکان قرار دارد
[ترجمه گوگل]طوفان در آسمان بی حرکت فرو می رود، کشتی ها در آب بی رحم خراب می شوند، مرگ در خارج از کشور و کودکان بازی می کند در ساحل دریای بی پایان، جلسه بزرگ کودکان است

12. She's indescribably blameless; a pathless desert of virtue; the only woman I know who never gives one a chance.
[ترجمه ترگمان]او نمی دانم چه تقصیری دارد، یک صحرا بی pathless؛ تنها زنی که من می شناسم هرگز شانسی برای این کار نخواهد داشت
[ترجمه گوگل]او بی ادعا بی قاعده است؛ بیابان بی رحم فضیلت؛ تنها زن من می دانم که هرگز فرصتی برای او نمی دهد

13. Truth is a pathless land.
[ترجمه ترگمان]حقیقت یه سرزمین بی
[ترجمه گوگل]حقیقت یک زمین بی حرکت است

14. None of them yield easy climbs, the approaches being rough and the summits gained over pathless terrain liberally endowed with cliffs.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از آن ها به آسانی صعود نمی کنند، اما این رویکردها سخت بوده و قله های دور از راه سخاوتمندانه و آزادانه به صخره ها داده شده اند
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از آنها صعود آسان نیستند، رویکردهای خشن و قلههایی که در زمینهای غیرمستقیم به طور آزادانه با صخرهها به دست میآید

15. The nine cairns stand in wilderness country without habitations or shelter, in pathless terrain hostile to easy progress.
[ترجمه ترگمان]این نه تپه ساحلی که در مناطق بیابانی زندگی می کنند، بدون هیچ خانه ای و پناه گاه، در سرزمین pathless دشمن پیشرفت آسان قرار دارند
[ترجمه گوگل]نه ارکان در بیابان و بدون سکونت یا پناهگاه ایستاده اند، در زمین های بی حرکت که به پیشرفت آسان متوسل می شوند


کلمات دیگر: