1. Interestingly, this is the period in which parietal cells disappear from the same anatomical site in most subjects.
[ترجمه ترگمان]به طور شگفت انگیز، این دوره ای است که در آن سلول های آهیانه ای از یک محل تشریحی در اغلب سوژه ها ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]جالب توجه است، این دوره زمانی است که سلول های پاریتال از همان سایت تشریحی در بسیاری از موضوعات ناپدید می شوند
2. As parietal cells release acid into the lumen of the stomach, they release bicarbonate into the systemic circulation.
[ترجمه ترگمان]وقتی که سلول های آهیانه ای اسید را به لومن در معده آزاد می کنند، جوش شیرین را در گردش سیستمیک آزاد می کنند
[ترجمه گوگل]همانطور که سلول های پاریتال اسید را به لومن معده آزاد می کنند، بی کربنات را به گردش خون سیستمیک آزاد می کنند
3. Souquet etal also emphasised the difficulty in interpreting parietal thickening in patients evaluated after radiation therapy.
[ترجمه ترگمان]Souquet etal همچنین بر دشواری در تفسیر thickening آهیانه ای در بیماران پس از درمان پرتو درمانی تاکید کرد
[ترجمه گوگل]Souquet etal همچنین بر دشواری در تفسیر ضخیم شدن ضایعات در بیماران ارزیابی شده پس از پرتودرمانی تأکید کرد
4. The separation between cytoplasmic content and parietal structures may represent the metabolic end point in which structural components must also be utilised.
[ترجمه ترگمان]جداسازی بین محتوای سیتوپلاسمی و ساختارهای آهیانه ای ممکن است نقطه پایانی متابولیک را نشان دهد که در آن اجزای ساختاری نیز باید مورد استفاده قرار گیرند
[ترجمه گوگل]جدایی بین محتوای سیتوپلاسمیک و ساختارهای موضعی ممکن است نقطه انتهایی متابولیک را نشان دهد که در آن اجزای سازنده نیز باید مورد استفاده قرار گیرد
5. Parietal cell and intrinsic factor blocking antibodies were not detected in any subject with atrophy.
[ترجمه ترگمان]سلول استخوان آهیانه و عامل ذاتی مهار نشدنی، در هر موضوعی با لاغر شدن، تشخیص داده نشد
[ترجمه گوگل]آنتی بادی های مسدود کننده فاکتور سلولی و پاریتال در هیچ یک از افراد مبتلا به آتروفی تشخیص داده نشده است
6. The parietal lobes are probably what keep our visual experiences from looking like an amateur videotape, jerking from here to there.
[ترجمه ترگمان]بخش آهیانه ای احتمالا چیزی هستند که تجربه بصری ما را از نگاه کردن به یک نوار ویدئویی آماتور ادامه می دهند، و از اینجا به آنجا دست و پا می زنند
[ترجمه گوگل]لوب های موضعی احتمالا این چیزی است که تجارب بصری ما را از تماشای فیلم های آماتور تماشا می کند، از این جا به آنجا تکان می دهد
7. Those from the parietal lobe are associated with motor and sensory symptoms and disorders of the body image.
[ترجمه ترگمان]افراد بخش آهیانه ای با علایم و نشانه های حسی و اختلالات تصویر بدن در ارتباط هستند
[ترجمه گوگل]افراد مبتلا به لوب پاریتال با علائم حرکتی و حسی و اختلالات تصویر بدن ارتباط دارند
8. Among three consecutive cuboidal cells of the parietal pericardium seems to exist a pore.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در میان سه سلول متوالی the، قلب parietal یک حفره وجود دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که در میان سه سلول کوبوئیدی متوالی از پریکارد پروتئین، منافذ وجود دارد
9. Methods The morphosis of the mesothelium of the parietal pleura in rat were investigated by intrapleura injection with tracers and observed by scanning electron microscope.
[ترجمه ترگمان]روش ها The of استخوان آهیانه در موش توسط تزریق intrapleura با tracers مورد بررسی قرار گرفته و توسط میکروسکوپ الکترونی روبشی مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روش ها: مورفوز مزوتلیوم پلورال ملتحمه در موش ها با تزریق داخل پلورا با ردیابی ها بررسی و با استفاده از میکروسکوپ الکترونی اسکن شد
10. With the parietal bone, it might be crazy. . . -Stewart! -Leg cramp! I just need to, you know, shake it off with some dance steps?
[ترجمه ترگمان] با استخوان آهیانه، ممکنه دیوونه باشه پام درد میکنه من فقط می خوام، می دونی، با چند قدم رقص اون رو تکون بدی؟
[ترجمه گوگل]با استخوان تیریو، ممکن است دیوانه باشد -Stewart! - لنگ خرگوش! من فقط می خواهم، شما می دانید، آن را با برخی از مراحل رقص را تکان دهید؟
11. The parietal cells concentrate hydrogenions more than one million times.
[ترجمه ترگمان]سلول های آهیانه ای با بیش از یک میلیون بار تمرکز دارند
[ترجمه گوگل]سلولهای موضعی غلظت هیدروژن بیش از یک میلیون بار است
12. Regular have a headache, the parietal bone that always is head left nearly most is aching.
[ترجمه ترگمان]درد و سردرد منظم است، استخوان آهیانه که همیشه سر خود را به سمت چپ رها می کند، دردناک است
[ترجمه گوگل]به طور منظم سردرد دارند، درد استخوانی که همیشه سر به سر دارد تقریبا بیشتر درد دارد
13. Defects of body in ge may be more likely with a stroke centered in the lower portions of the parietal lobe.
[ترجمه ترگمان]نقص های پیکر در جنسیت ممکن است بیشتر با یک ضربه در قسمت پایین بخش آهیانه ای قرار بگیرند
[ترجمه گوگل]نقص در بدن در ge ممکن است با سکته مغزی که در قسمت های پایین تر لبه تیریت قرار دارد، بیشتر باشد
14. And the motor strip is part of the frontal lobe, forming its rear border with the parietal lobe.
[ترجمه ترگمان]و نوار موتور بخشی از بخش جلویی مغز است و مرز پشت خود را با بخش آهیانه ای ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]نوار موتور بخشی از لوب فرونتال است، که مرز عقب آن را با لوب پاریتال تشکیل می دهد