1. The visIt ' signalled the normalization of relations between the two countries.
[ترجمه ترگمان]The به عادی سازی روابط بین دو کشور اشاره کرد
[ترجمه گوگل]این دیدار، عادی سازی روابط بین دو کشور را نشان داد
2. The visit signalled the normalization of relations between the two countries.
[ترجمه ترگمان]این دیدار از عادی سازی روابط بین دو کشور خبر داد
[ترجمه گوگل]این دیدار، عادی سازی روابط بین دو کشور را نشان داد
3. In addition, sustained normalization of uric acid levels does not produce improvement in renal function.
[ترجمه ترگمان]به علاوه، نرمال سازی پایدار سطوح اسید اوره، بهبود عملکرد کلیه را ایجاد نمی کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، نرمال سازی پایدار از سطوح اسید اوریک باعث بهبود عملکرد کلیه نمی شود
4. Although Qian was noncommittal about early normalization of bilateral relations, the meeting itself was unprecedented, and a landmark.
[ترجمه ترگمان]با این که چین در مورد نرمال سازی اولیه روابط دو جانبه صادق نبود، اما این نشست بی سابقه بود و یک نقطه عطف
[ترجمه گوگل]گرچه قیان در مورد عادی سازی روابط دوجانبه غیرقابل قبول بود، جلسه خود بی سابقه بود و یک نقطه عطف
5. It returned attention to China and skillfully negotiated normalization without abandoning Taiwan.
[ترجمه ترگمان]آن به چین توجه کرد و با مهارت کامل برای عادی سازی روابط بدون ترک کردن تایوان به مذاکره پرداخت
[ترجمه گوگل]این مسئله به چین پاسخ داده شد و بدون رها شدن از تایوان، به طور عادی به مذاکره پرداخت
6. Isothermal normalization can improve or eliminate the banded structure and duplex grain structure in forging blanks.
[ترجمه ترگمان]نرمال سازی Isothermal می تواند ساختار بندی شده و ساختار مختلف دانه را در تولید جاه ای خالی بهبود بخشد یا حذف کند
[ترجمه گوگل]نرمال سازی ایزوترمال می تواند ساختار باند و ساختار دوبلکس دانه را در قالب های جعلی بهبود و یا حذف کند
7. This paper firstly introduces the theory of normalization and denormalization in logical design of database.
[ترجمه ترگمان]این مقاله ابتدا نظریه نرمال سازی و denormalization را در طراحی منطقی پایگاه داده معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله ابتدا تئوری عادی سازی و انحراف در طراحی منطقی پایگاه داده را معرفی می کند
8. In an OCR (Optical Character Recognition) system, character normalization is a crucial step to eliminate variations in character size or position.
[ترجمه ترگمان]در یک سیستم OCR (تشخیص مشخصات نوری)، نرمال سازی کاراکتر یک گام مهم برای حذف تغییرات در اندازه و یا موقعیت کاراکتر است
[ترجمه گوگل]در سیستم OCR (تشخیص نویسی شخصیت)، عادت کردن شخصیت یک گامی مهم برای از بین بردن تغییرات در اندازه یا موقعیت شخصیت است
9. The United States and China had declared their normalization of diplomatic relations.
[ترجمه ترگمان]ایالات متحده و چین عادی سازی روابط دیپلماتیک را اعلام کرده بودند
[ترجمه گوگل]ایالات متحده و چین عادت خود را نسبت به روابط دیپلماتیک اعلام کردند
10. Some practical measures for parameter setting, data normalization, optimum number of interface layer neurons and generalization of index classification during system modeling have been given.
[ترجمه ترگمان]برخی از معیارهای عملی برای تعیین پارامتر، نرمال سازی داده ها، تعداد بهینه نورون ها لایه واسط و تعمیم طبقه بندی شاخص در طول مدل سازی سیستم ارائه شده است
[ترجمه گوگل]برخی از اقدامات عملی برای تنظیم پارامترها، نرمال بودن داده ها، تعداد مطلوب نورون های لایه رابط و تعمیم طبقه بندی شاخص ها در طی مدل سازی سیستم داده شده است
11. Normalization is typically more expensive that normal rescaling; avoid it if possible.
[ترجمه ترگمان]Normalization معمولا گران تر از rescaling معمولی است؛ در صورت امکان از آن اجتناب کنید
[ترجمه گوگل]عادی سازی معمولا گران تر است، که مقیاس پذیری نرمال است؛ در صورت امکان از آن اجتناب کنید
12. At the same time, it shows the normalization arithmetic and concrete process to get the global mode.
[ترجمه ترگمان]در عین حال، فرآیند نرمال سازی و فرآیند بتون را برای رسیدن به حالت جهانی نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در عین حال، آن را نشان می دهد ریاضی عادی و فرآیند بتن برای به دست آوردن حالت جهانی است
13. Responsible for log curve splicing, editing, depth shifting, normalization and log curve process, such as environment correction.
[ترجمه ترگمان]برای پیرایش منحنی log، ویرایش، تغییر عمق، نرمال سازی و فرآیند منحنی log، مانند اصلاح محیط، مسیول است
[ترجمه گوگل]مسئول پیوند منحنی log، ویرایش، تغییر عمق، نرمال سازی و روند منحنی ورود، مانند اصلاح محیط است
14. To improve the scientism and normalization of real estate appraisal, this peper, using economic principle, analyse the real estate appraisal system of our county and its relating policy.
[ترجمه ترگمان]برای بهبود scientism و normalization ارزیابی املاک و مستغلات، این peper، با استفاده از اصول اقتصادی، سیستم ارزیابی املاک و مستغلات کشور و سیاست مربوط به آن را تجزیه و تحلیل می کند
[ترجمه گوگل]برای بهبود علم گرایی و عادی سازی ارزیابی املاک و مستغلات، این گروه با استفاده از اصل اقتصادی، سیستم ارزیابی املاک و مستغلات شهرستان ما و سیاست مربوط به آن را تحلیل می کند