کلمه جو
صفحه اصلی

offering


معنی : ارائه، پیشکش
معانی دیگر : پیشنهاد، باز نمود، هدیه، دهش، صدقه، خیرات، اعانه، هر چه که در معرض فروش است، - فروشی

انگلیسی به فارسی

پیشکش، ارائه


ارائه، پیشکش


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of making an offer.
مشابه: offer, tender

(2) تعریف: that which is offered, either as a gift or for sale.
مشابه: bid, offer

(3) تعریف: a contribution, usu. made to a church.
مشابه: collection

(4) تعریف: that which is offered as part of religious worship.

• sacrifice; donation; present, gift
you can refer to something that has been specially provided as an offering.
an offering is also something that is offered to a god as a sacrifice.
see also offer.

مترادف و متضاد

ارائه (اسم)
show, offer, representation, presentation, exhibition, presentment, showing, exposure, offering

پیشکش (اسم)
present, offer, gift, offering

donation


Synonyms: alms, atonement, bene-faction, beneficence, charity, contribution, expiation, gift, oblation, present, sacrifice, subscription


Antonyms: withdrawal


جملات نمونه

1. offering evidence in disproof of a claim
ارائه ی مدارک در رد یک ادعا

2. a freewill offering of money and food
اهدای اختیاری پول و خوراک

3. they are offering their house for sale
آنها خانه ی خود را به معرض فروش گذاشته اند.

4. they sweetened the deal by offering an interest-free loan
آنان با دادن پیشنهاد وام بی بهره معامله را پذیرفتنی تر کردند.

5. Several companies are offering new, entry-level models in hopes of attracting more buyers.
[ترجمه ترگمان]چندین شرکت به امید جذب خریداران بیشتر، مدل های جدیدی در سطح ورود ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]چندین شرکت در حال ارائه مدل های جدید و جدید در امید به جذب خریداران بیشتری هستند

6. They are offering a reward for the return of their cat.
[ترجمه ترگمان]آن ها پاداشی برای بازگشت گربه خود ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]آنها پاداش برای بازگشت گربه خود را ارائه می دهند

7. He's offering to pay so who am I to argue?
[ترجمه ترگمان]او می خواهد به من پول بدهد تا من با چه کسی بحث کنم؟
[ترجمه گوگل]او به من پیشنهاد می کند که به من بگوید چه کسی استدلال می کند؟

8. Miss as miss, miss read as offering, the chief read do not read.
[ترجمه ترگمان]دوشیزه کرافرد خواندن را خواند و گفت: دوشیزه خانم، دوشیزه خانم
[ترجمه گوگل]خانم به عنوان دست، غایب خواندن به عنوان ارائه، رئیس خواندن خواندن نیست

9. Thanks for offering, but I have other plans.
[ترجمه ترگمان]ممنون که پیشنهاد دادی، اما من برنامه های دیگه ای دارم
[ترجمه گوگل]ممنون برای ارائه، اما من برنامه های دیگری دارم

10. We take great pride in offering the best service in town.
[ترجمه ترگمان]ما افتخار بزرگی در پیشنهاد خدمت به شهر داریم
[ترجمه گوگل]ما در ارائه بهترین خدمات در شهر، افتخار می کنیم

11. The company is now offering to double-glaze the windows for £900.
[ترجمه ترگمان]این شرکت اکنون عرضه ۹۰۰ پوند از پنجره ها را به ۹۰۰ پوند ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال حاضر پیشنهاد می دهد پنجره های دوبلین را برای 900 پوند ارائه دهد

12. I join with all your friends in offering my sincere congratulations on your graduation. The world needs young people today with vision and courage to help build a better place for humanity. Wish you well in all your undertakings and hope that you will find your career a source of great joy and happiness.
[ترجمه ترگمان]همراه با تمام دوستانتان در ارائه تبریک صمیمانه من به فارغ التحصیلی خود، به آن ها ملحق می شوم جهان امروز به جوانان با بصیرت و شهامت نیاز دارد تا به ایجاد یک مکان بهتر برای بشریت کمک کند بهترین ها را برای شما آرزو کنید و امیدوار باشید که شغل خود را منبع شادی و شادی فراوان خواهید یافت
[ترجمه گوگل]من با تمام دوستانم در ارائه تبریک های من صادقانه در فارغ التحصیلی خودم امروز جهان به جوانان نیازمند چشم انداز و شجاعت برای کمک به ایجاد جایگاه بهتر برای بشریت است شما را در تمام وظایف خود آرزو دارم و امیدوارم که شغلی را که منبع شادی و خوشبختی بزرگ است پیدا کنید

13. You should be very wary of people offering cheap tickets.
[ترجمه ترگمان]شما باید خیلی احتیاط کنید که مردم بلیت های ارزان رو پیشنهاد کنین
[ترجمه گوگل]شما باید از افرادی که بلیط های ارزان قیمت ارائه می دهند بسیار مراقب باشید

14. We were cold-called by a company offering savings on our phone bill.
[ترجمه ترگمان]ما سرما خورده بودیم که توسط شرکتی که هزینه phone رو بهمون داده بود، سرد شده بودیم
[ترجمه گوگل]یک شرکت با تخفیف در صورتحساب تلفنی ما تماس گرفتیم

15. Many hotels are offering discounts in an attempt to attract punters/pull in the punters.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از هتل ها در تلاش برای جذب punters \/ کشش در the تخفیف ارائه می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از هتل ها در تلاش برای جذب بازیکنان و جلو افتادن بازیکنان در تخفیف هستند

پیشنهاد کاربران

پیشنهاد فروش

تعارف کردن غذا

"محصول" یا "خدمت" ی که شرکت در سبد محصول خود دارد و بابت آن درآمد کسب می کند.

بسته ای از محصولات و خدمات، بسته

پیشنهاد

Offering ideas
ارائه دادن ایده
Giving an idea
دادن ایده

پیشنهادها ( عرضه کالا ( محصول یا خدمت ) )

عرضه - ارائه

عرضه محصولات

ارائه
پیشنهاد دادن

محصول و خدمت

پیشنهاد، توصیه

قربانی


کلمات دیگر: