1. at par
به بهای اسمی،به همان قیمتی که روی سهم یا ورقه ی بهادار ذکر شده
2. on par with somebody (or something)
برابر یا همتراز با کسی یا چیزی
3. a teacher par excellence
یک معلم تمام عیار
4. up to par
طبق معمول،مانند همیشه
5. below (or under) par
دارای کسالت،ناخوش،کسل،کمتر از حد معمول
6. poetry that is above par
شعری که از حد معمول بهتر است
7. he bought the stocks at par and sold them above par
او سهام را به ارزش اسمی آن خرید و بالاتر از ارزش اسمی فروخت.
8. he didn't play up to par
او به خوبی همیشه اش بازی نکرد.
9. shahnameh is an epic poem par excellence
شاهنامه یک شعر حماسی عالی است.
10. i am not feeling up to par today
امروز حالم مثل همیشه نیست.
11. her latest poem is not up to par
آخرین شعر او به خوبی اشعار دیگر او نیست.
12. today i don¨t feel quite up to par
امروز حالم مثل همیشه نیست.
13. as far as skill goes, these two players are on a par with each other
از نظر مهارت این دو بازیکن با هم برابرند.
14. hafez and his contemporaries were by no means up on a par
حافظ و شاعران معاصر او اصلا همتراز نبودند.
15. He said long hours are par for the course.
[ترجمه ترگمان]او گفت که ساعت ها طول می کشد تا برای این درس برابر باشند
[ترجمه گوگل]او گفت ساعت های طولانی برای این دوره پارک هستند
16. He was five under par after the first round.
[ترجمه ترگمان]او پنج سال بعد از دور اول بود
[ترجمه گوگل]او پس از دور اول زیر پنج نفره بود
17. Are you feeling a bit under par?
[ترجمه ترگمان]آیا شما کمی کم تر از par دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما احساس می کنید کمی زیر پار؟
18. Teaching in some subjects has been well below par.
[ترجمه ترگمان]تدریس در برخی افراد کم تر از par تخمین زده شده است
[ترجمه گوگل]تدریس در برخی از موضوعات به خوبی زیر پارس بوده است
19. Sales of nylon have been below par in recent years.
[ترجمه علی جادری] فروش نایلون , در سال های اخیر , زیر حد متوسط بوده است .
[ترجمه ترگمان]فروش نایلون در سال های اخیر کم تر از par است
[ترجمه گوگل]فروش نایلون در سال های اخیر به کمتر از٪ رسیده است