1. noonday heat
گرمای وسط روز
2. It was hot, nearly 90 degrees in the noonday sun.
[ترجمه ترگمان]هوا گرم و تقریبا ۹۰ درجه بود
[ترجمه گوگل]گرم بود، نزدیک به 90 درجه در خورشید خورشید
3. The noonday sun beat down fiercely; dusty air carried the stink of rotting garlic after a prolonged dry spell.
[ترجمه ترگمان]آفتاب ظهر را به شدت می زد و هوای غبارآلود پس از یک افسون خشک طولانی، بوی سیر garlic را به مشام می رسید
[ترجمه گوگل]خورشید خورشید خشمگین شد هوای گرد و خاکی پس از طغیانی طولانی مدت، سم را از بین می برد
4. Ice-blue blinds were lowered to keep out the noonday sun.
[ترجمه ترگمان]پرده های آبی مایل به پایین آمدن از ظهر را پایین نگه داشتند
[ترجمه گوگل]پرده یخ آبی به منظور جلوگیری از خورشید خورشید، کاهش یافته است
5. It was full of hot water from the noonday cooking.
[ترجمه ترگمان]از گرمای ظهر پر از آب داغ بود
[ترجمه گوگل]از پخت و پز نونهال پر از آب گرم بود
6. They decided to meet at noonday.
[ترجمه ترگمان]تصمیم گرفتند که هنگام ظهر یکدیگر را ملاقات کنند
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند در ظهر یکشنبه ملاقات کنند
7. 'The thing is as clear as noonday,'cried the squire. 'This is the black - hearted hound's account - book.
[ترجمه ترگمان]اسکوایر فریاد کرد: مساله نزدیک ظهر است این دفتر حساب آن سگ سیاه است
[ترجمه گوگل]'این چیزی است که به اندازه روز یکشنبه روشن است،' گریه می کند 'این حساب کاربری اسباب بازی سیاه چاله است - کتاب
8. Your life would be brighter than noonday; Darkness would be like the morning.
[ترجمه ترگمان]زندگی تو روشن تر از ظهر است، تاریکی مثل روز صبح است
[ترجمه گوگل]زندگی شما از نود و نه روشن تر می شود؛ تاریکی مثل صبح است
9. The village slept in the noonday heat . The road lay deserted.
[ترجمه ترگمان]دهکده در گرمای ظهر به خواب رفت جاده خلوت بود
[ترجمه گوگل]دهکده در گرمای روزهای پاییز خوابید جاده بیرون رفت
10. At noonday two people entered the grove.
[ترجمه ترگمان]هنگام ظهر دو نفر وارد بیشه شدند
[ترجمه گوگل]در روز دوشنبه دو نفر وارد باغچه شدند
11. Seemed midnight at noonday.
[ترجمه ترگمان]نصف شب به نظر میومد نصف شب
[ترجمه گوگل]نیمه شب در ظهر ظاهر شد
12. It was impossible to work in the heat of the noonday sun .
[ترجمه ترگمان]کار کردن در گرمای خورشید، محال بود
[ترجمه گوگل]در گرما از خورشید نیمه شب غیر ممکن بود
13. The painting is organized about a young reaper enjoying his noonday rest.
[ترجمه ترگمان]نقاشی در مورد یک مرد جوان در حال لذت بردن از ظهر است
[ترجمه گوگل]این نقاشی در مورد یک زوج جوان با بهره گیری از استراحت روزانه خود سازمان یافته است
14. And now that the war is going worse than ever, the pestilence has emerged into noonday.
[ترجمه ترگمان]و حالا که جنگ بدتر از پیش خواهد شد، طاعون از میان می رود
[ترجمه گوگل]و اکنون که جنگ بدتر از همیشه است، مگس به نیمه دوم رسیده است