1. the onrush of sudden grief
غلیان ناگهانی اندوه
2. The onrush of tears took me by surprise.
[ترجمه ترگمان]اشک از چشمانم جاری شد
[ترجمه گوگل]سر و صدا از اشک ها به من تعجب کرد
3. She was screwing up her eyes against the onrush of air.
[ترجمه ترگمان]چشم هایش را تنگ کرده بود
[ترجمه گوگل]او چشمانش را در برابر تهدید هوا پخش کرد
4. She was seized by an onrush of nerves.
[ترجمه ترگمان]دچار ضعف اعصاب شده بود
[ترجمه گوگل]او توسط تحریک اعصاب دستگیر شد
5. But the onrush had only begun.
[ترجمه ترگمان]اما the تازه آغاز شده بود
[ترجمه گوگل]اما خشونت تنها آغاز شده بود
6. They caught it in their onrush.
[ترجمه ترگمان]آن را در onrush گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها آن را در سرکوب خود گرفتند
7. How will Cairo cope with this onrush of humanity?
[ترجمه ترگمان]قاهره چگونه با این نوع انسانیت مقابله خواهد کرد؟
[ترجمه گوگل]چگونه قاهره با این تهدید بشری روبرو خواهد شد؟
8. The explosion interrupted the wild onrush of her thoughts.
[ترجمه ترگمان]انفجار رشته افکارش را قطع کرد
[ترجمه گوگل]این انفجار موجب وحشت وحشی افکار خود شد
9. He felt an onrush of shame.
[ترجمه ترگمان]احساس شرمندگی کرد
[ترجمه گوگل]او احساس شرمساری از شرم داشت
10. The high winds that accompany the onrush of water also have scouring effect on the land.
[ترجمه ترگمان]باده ای شدید که the آب را همراهی می کنند نیز تاثیر زیادی بر روی زمین دارند
[ترجمه گوگل]بادهای باال که همراه با تخریب آب نیز تاثیر می گذارد بر روی زمین
11. He was knocked down by the onrush of water.
[ترجمه ترگمان]در اثر آب شدن آب غرق شد
[ترجمه گوگل]او توسط نفوذ آب از دست رفته بود
12. Technical onrush always is billow forward, vast and mighty, cannot hold back.
[ترجمه ترگمان]onrush فنی همیشه به جلو، عظیم و توانا موج می زند، نمی تواند عقب بماند
[ترجمه گوگل]فشار فرسایشی همیشه در حال حرکت به جلو، گسترده و قدرتمند است، نمی تواند برگردد
13. Nothing was important but to give in again to the onrush of his mouth.
[ترجمه ترگمان]چیزی مهم نبود جز اینکه دوباره به the دهان باز کند
[ترجمه گوگل]هیچ چیز مهم نبود، اما دوباره به نفوذ دهانش بازمی گردد
14. One of the colliding plates crumples upwards and then grinds down, sliding beneath the onrush of the other.
[ترجمه ترگمان]یکی از بشقاب ها به بالا مچاله می شود و بعد به پایین خم می شود و زیر کاسه دست دیگرش لیز می خورد
[ترجمه گوگل]یکی از صفحات برخورد پشه ها به سمت بالا و سپس از بین می رود، کشویی زیر فشار از دیگر