کلمه جو
صفحه اصلی

paranoia


معنی : پارانویا
معانی دیگر : کج خیالی، بدگمانی، (روان پزشکی)، کژپنداری، همه دشمن پنداری، طب جنون ایجاد سوء ذن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) جنون ایجاد سوظن شدید و هذیان گویی و فقدان بصیرت، پارانویا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: paranoiac (adj.), paranoid (adj.), paranoiac (n.), paranoid (n.)
(1) تعریف: a severe mental disorder marked by persistent and very exaggerated delusions of being grand or important, or of being persecuted by others.

(2) تعریف: unrealistic suspicion and mistrust of others.

• mental disorder characterized by delusions of persecution and suspicion of others
if you say that someone suffers from paranoia, you mean that they are very suspicious, distrustful, and afraid of other people.
paranoia is also a mental condition in which someone wrongly believes that other people are trying to harm them, or that they are much more important than they really are; a technical use in psychology.

مترادف و متضاد

پارانویا (اسم)
paranoia

جملات نمونه

1. it is paranoia to think that everybody wants to harm you
کژپنداری است که فکر کنی همه می خواهند به تو صدمه بزنند.

2. There's a lot of paranoia about crime at the moment.
[ترجمه ترگمان]در آن لحظه کلی توهم درباره جنایت وجود دارد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر در مورد جرایم بسیار پارانویا وجود دارد

3. The mood is one of paranoia and expectation of war.
[ترجمه ترگمان]این حالت یک سو ظن و امید به جنگ است
[ترجمه گوگل]خلق و خوی یکی از پارانویا و انتظارات جنگ است

4. Her passion for cleanliness borders on paranoia.
[ترجمه ترگمان]شور و شوق او برای تمیزی مرز جنون است
[ترجمه گوگل]شور و شوق او برای پاکیزگی مرز با پارانویا است

5. Euripides' satire on the paranoia of the idealist has always been the cult play of the Attic repertoire.
[ترجمه ترگمان]طنز و هجو Euripides درباره جنون of همواره از زمره cult the Attic بوده است
[ترجمه گوگل]طنز Euripides در پارانویای ایده آلیست همیشه بازی فرقه ای از مجسمه سازی اتاق زیر شیروانی بوده است

6. Sleep deprivation causes memory loss, paranoia, and other problems.
[ترجمه ترگمان]محرومیت از خواب موجب از دست رفتن حافظه، جنون، و مشکلات دیگر می شود
[ترجمه گوگل]محرومیت از خواب باعث از دست رفتن حافظه، پارانوایی و سایر مشکلات می شود

7. It embraces the pathologically anti-government paranoia that has become the Red Menace of our time.
[ترجمه ترگمان]آن ترس ضد دولتی ضد دولتی را که تهدید به تهدید زمان ما شده است، در بر می گیرد
[ترجمه گوگل]این درگیری پارانویای ضد دولتی است که به زلزله سرخ زمان ما تبدیل شده است

8. Was it paranoia or could she really feel some one closing in on her?
[ترجمه ترگمان]ایا این جنون بود یا واقعا احساس می کرد کسی به او نزدیک می شود؟
[ترجمه گوگل]آیا آن را پارانویا بود یا واقعا می توانست احساس کند که یکی از آن ها را بسته است؟

9. Douglas also developed some mild paranoia that, in a president, might have had far more serious consequences.
[ترجمه ترگمان]داگلاس نیز کمی بدبینی ملایم را گسترش داد که ممکن است عواقب جدی تری داشته باشد
[ترجمه گوگل]داگلاس همچنین برخی از پارانوای خفیف را توسعه داد که در یک رییس جمهور ممکن است عواقب جدیتری داشته باشد

10. Paranoia, greed and hysteria reign over scientific facts and compassion.
[ترجمه ترگمان]Paranoia، طمع و هیستری در طول دوران علمی و دلسوزی علمی
[ترجمه گوگل]پارانویا، حرص و طمع و هیستری بر حقایق علمی و محبت استوار است

11. Such comments reflected as much bewilderment as paranoia.
[ترجمه ترگمان]این نظرات تا حد زیادی سردرگمی و سوظن را نشان می داد
[ترجمه گوگل]چنین نظرات منعکس کننده بسیاری از ناراحتی به عنوان پارانویا است

12. The air was thick with paranoia as the conversation turned to the perfidious question of appearance money.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که گفتگو با سو تفاهم مواجه شد، هوا از پارانویا پر شده بود
[ترجمه گوگل]هوا به عنوان گفتگوی به موضوع سوء ظن پول ظاهر شد

13. It seemed possible that Soviet paranoia could spark a war at any time.
[ترجمه ترگمان]این امکان وجود داشت که پارانویا (اتحاد جماهیر شوروی)می توانست در هر زمانی جرقه یک جنگ را بزند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید که پارانوایی شوروی می توانست در هر زمانی جنگی ایجاد کند

14. He has never recovered from the paranoia of the Nixon years, and his reclusiveness is legendary.
[ترجمه ترگمان]او هرگز از پارانویا دوران نیکسون رهایی نیافته است و reclusiveness او افسانه ای است
[ترجمه گوگل]او هرگز از پارانویا سالهای نیکسون نجات پیدا نکرده و رکود او افسانه ای است

15. Paranoia crawls along on its belly in this forest.
[ترجمه ترگمان]از روی شکم در این جنگل می خزد و پیش می رود
[ترجمه گوگل]پارانویا در این جنگل به شکمش میرود

It is paranoia to think that everybody wants to harm you.

کژپنداری است که فکر کنی همه می‌خواهند به تو صدمه بزنند.


پیشنهاد کاربران

بد اندیشی ، کج اندیشی

توهم

سؤِ ظن، شکِ غلط و نادرست

شکنجه ها

1.
unjustified suspicion and mistrust of other people
شک و سوءظن بی دلیل/بی مورد و غیر قابل توجیه ( نسبت به دیگران )


2.
a mental condition characterized by delusions, unwarranted jealousy, or exaggerated self - importance, typically worked into an organized system. It may be an aspect of chronic personality disorder, of drug abuse, or of a serious condition such as schizophrenia in which the person loses touch with reality.
بیماری ذهنی
همراه با توهم شدید، حسادت های بی جا و خود بزرگ بینی اغراق آمیز که درون فرد نهادینه شده و
میتونه یه حالتی از اختلال شخصیتی بر اثر سو مصرف مواد مخدر با اسکیزوفرنی باشه و باعث بشه فرد واقعیت اطراف اش را درک نکنه.

paranoia ( روان‏شناسی )
واژه مصوب: بدگمانی
تعریف: حالتی که در آن فرد باورهای نادرست دارد و بر مفروضات اشتباه تکیه می کند که ممکن است در نتیجۀ شدت یافتن آن هذیان و توهم هایی در او پدید آید مبنی بر اینکه دیگران علیه او توطئه می کنند یا می خواهند به او آسیب برسانند


کلمات دیگر: