کلمه جو
صفحه اصلی

ninny


معنی : کودن، احمق
معانی دیگر : پخمه، دیرآموز

انگلیسی به فارسی

احمق، کودن


نینا، احمق، کودن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: ninnies
مشتقات: ninnyish (adj.)
• : تعریف: a silly or foolish person.
مترادف: ding-a-ling, dingbat, nincompoop, nitwit, twit
مشابه: ass, dolt, featherbrain, fool, imbecile, moron, sap, simpleton

• fool (slang)
if you refer to someone as a ninny, you mean that you think they are rather silly; an informal word.

مترادف و متضاد

کودن (اسم)
lug, birdbrain, hammerhead, midget, dunce, dunderhead, ninny, witling

احمق (اسم)
fool, natural, bug, dolt, sucker, goosey, hick, sot, goosy, simpleton, schnook, gosling, tomfool, loggerhead, loony, luny, noodle, mooncalf, nincompoop, ninny, sawney

جملات نمونه

1. Like a big ninny sitting there bemoaning your fate.
[ترجمه ترگمان]مثل یک احمق بزرگ که آنجا نشسته بود و از سرنوشت تو لذت می برد
[ترجمه گوگل]مثل یک نینجا بزرگ که نشسته است، سرنوشت شما را از بین می برد

2. Don't be such a ninny!
[ترجمه ترگمان]این قدر احمق نباش!
[ترجمه گوگل]مثل این نینا نباشید

3. If you want to survive, you shivering ninny, you might as well shoot off your big toe.
[ترجمه ترگمان]اگه می خو ای جون سالم به در ببری، مثل این که از انگشت کوچیکت شلیک می کنی
[ترجمه گوگل]اگر شما می خواهید برای زنده ماندن، لرزیدن بینی، شما نیز ممکن است پا زدن از پا بزرگ خود را

4. Stupid ninny, think of that.
[ترجمه ترگمان]احمق احمق، به این فکر کن
[ترجمه گوگل]احمقانه نینا، فکر می کنم از آن

5. Come out and fight, ye wee ninny!
[ترجمه ترگمان]ای احمق کوچولو، بیا بیرون و بجنگ!
[ترجمه گوگل]بیرون بروید و مبارزه کنید

6. Melanie Hamilton. She's a pale-faced mealy-mouthed ninny and I hate her.
[ترجمه ترگمان]ملانی هامیلتون او یک احمق رنگ پریده با دهانی رنگ پریده است و من از او متنفرم
[ترجمه گوگل]ملانی همیلتون او یک نینا مینی پخته و پریده و من از او متنفرم

7. In recent years ninny cities are faced with the problem of heavy traffic.
[ترجمه ترگمان]در سال های اخیر، شهرهای ninny با مشکل ترافیک سنگین مواجه هستند
[ترجمه گوگل]در سال های اخیر، شهرهای نینوی با مشکل ترافیک سنگین مواجه هستند

8. Some ninny has taken a fancy to the mother.
[ترجمه ترگمان]یک احمق به مادر علاقه دارد
[ترجمه گوگل]بعضی از نینا به مادرش علاقه مند است

9. How can she possibly know somebody well enough to get married, the little ninny!
[ترجمه ترگمان]چه طور ممکن است او کسی را خوب بشناسد که ازدواج کند، آن احمق کوچولو!
[ترجمه گوگل]چگونه او می تواند کسی را به اندازه کافی بداند که ازدواج کند، کمی نازک!

10. Fritz was maid, butler, and errand boy, the stalwart ninny who never spoke a word of complaint.
[ترجمه ترگمان]فریتس، خدمتکار، و پسر پیغام رسان، که هرگز کلمه ای از شکایت و شکایت سخن نمی گفت، بود
[ترجمه گوگل]فریتز خدمتکار، باتلر و پسر بچه ای بود که از نظر شکنجه هرگز حرفی برای گفتن نداشت

11. She's a pale - faced, mealy - mouthed ninny. And I hate her.
[ترجمه ترگمان]او یک احمق با چهره ای رنگ پریده و با دهانی پر سر و صدا است و ازش متنفرم
[ترجمه گوگل]او یک مشت زده رنگ پریده و مرغوب است و من از او متنفرم

12. SCARLETT: Melanie Hamilton! She's a pale - faced mealy - mouthed ninny and I hate her.
[ترجمه ترگمان]ملانی هامیلتون! او یک احمق رنگ پریده با دهانی رنگ پریده است و من از او متنفرم
[ترجمه گوگل]اسکارلت: ملانی همیلتون! او یک نوشیدنی رنگ پریده است و من از او متنفر هستم

پیشنهاد کاربران

بی عرضه


کلمات دیگر: