کلمه جو
صفحه اصلی

nominative


معنی : تعیین شده، فاعلی، کاندید شده، کنایی، حالت فاعلی
معانی دیگر : (اوراق بهادار و سهام) با نام، (دستور زبان) فاعلی، نهادی، پویا، (شغل و جایزه و غیره) از طریق نامزدی، از راه کاندید شدن، انتصابی، برگماشتی، حالت نهادی، حالت کنایی

انگلیسی به فارسی

(حالت) کنایی، حالت فاعلی، فاعلی، کاندید شده،تعیین شده


نامزد، فاعلی، کاندید شده، کنایی، حالت فاعلی، تعیین شده


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: nominated or appointed, as a candidate or official.

(2) تعریف: bearing the name of a person, as a certificate or share of stock.

(3) تعریف: denoting, relating to, or in a grammatical case that usu. indicates the subject of a sentence or the basic form of a noun or adjective.
اسم ( noun )
مشتقات: nominatively (adv.)
• : تعریف: the nominative case, or a word in this case.

• of or designating the subject of a verb and the words that agree with it (grammar)
subject case; word in the subject case
in the grammar of some languages, for example latin, the nominative case is the form of a noun or pronoun that shows that the noun or pronoun is the subject of a verb. adjective noun here but can also be used as a singular noun. e.g. it's in the nominative.

مترادف و متضاد

تعیین شده (صفت)
specified, determinate, nominative

فاعلی (صفت)
nominative, subjective

کاندید شده (صفت)
nominative

کنایی (صفت)
nominative

حالت فاعلی (صفت)
nominative

جملات نمونه

1. nominative case
حالت فاعلی،حالت نهادی

2. nominative shares
سهام با نام

3. Is this noun in the nominative?
[ترجمه ترگمان]این اسم تو the؟
[ترجمه گوگل]آیا این اسم در نامزدی است؟

4. I, we, she, and they are all nominative pronouns.
[ترجمه ترگمان]من، ما، اون، همه شون ضمیر pronouns
[ترجمه گوگل]من، ما، او، و آنها همه ضمایر نامزدی هستند

5. Put this noun into the nominative.
[ترجمه ترگمان] این اسم رو بذار سر جاش
[ترجمه گوگل]این اسم را به عنوان نامزد قرار دهید

6. In Latin, the nominative case of first declension nouns ends in'a '.
[ترجمه ترگمان]در لاتین، اولین مورد of اسم در a به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]در لاتین، حروف اسمی اسمهای اول لغت به پایان می رسد in'a '

7. This article makes nominative analysis towards location choice of urban housing investment.
[ترجمه ترگمان]این مقاله تجزیه و تحلیل nominative را به سمت انتخاب مکان سرمایه گذاری مسکونی شهری انجام می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله تحلیلی نامزدی را به سمت انتخاب محل سرمایه گذاری مسکن شهری می دهد

8. Is it nominative or elective?
[ترجمه ترگمان]it یا elective؟
[ترجمه گوگل]آیا نامزدی یا انتخابی است؟

9. In latin, a noun derived from a verb and having all case forms except the nominative.
[ترجمه ترگمان]در لاتین، یک اسم مشتق از فعل است و دارای تمام اشکال موردی بجز the است
[ترجمه گوگل]در لاتین، یک اسم مشتق شده از یک فعل و داشتن تمام فرم های فرم به جز نامزدی

10. Case: The category of case is prominent in the grammar of Latin, with six distinctions of nominative, vocative, accusative, genitive, dative and ablative.
[ترجمه ترگمان]مورد: مقوله مورد در دستور زبان لاتین، با شش تمایز nominative، vocative، accusative، genitive، dative و ablative برجسته است
[ترجمه گوگل]مورد: این دسته از موارد در دستور زبان لاتین برجسته است، با شش تمایز نامزدی، آواز، متجدد، جنتی، دافع و لغزنده

11. This body should be completed in the end after the word nominative or accusative particle depends on the particle after the verb is transitive or automatic words.
[ترجمه ترگمان]این جسم باید در پایان بعد از کلمه nominative و یا ذره accusative به ذره بعد از فعل باشد، پس از فعل، متعدی و یا خودکار است
[ترجمه گوگل]این بدن باید در پایان به پایان برسد پس از آنکه کلمه ذره ذاتی یا ذاتی به ذرات بستگی دارد پس از فعل، واژه های پیوسته یا خودکار است

12. Words do not automatically follow the object, that word in front of the back of the body can not be with accusative particle, in addition to only fill in the nominative particle.
[ترجمه ترگمان]کلمات به طور خودکار هدف را دنبال نمی کنند، این کلمه در مقابل بدن نمی تواند با ذره accusative باشد علاوه بر این که تنها ذره nominative را پر کند
[ترجمه گوگل]کلمات به طور خودکار موضوع را دنبال نمی کنند، آن کلمه در مقابل عقب بدن نمی تواند با ذرات اتهام همراه باشد، علاوه بر این فقط ذره نامی را پر می کند

13. In Polish, the vocative is almost always different from the nominative case.
[ترجمه ترگمان]در لهستان، vocative تقریبا همیشه با پرونده nominative تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]در لهستانی، vocaine تقریبا همیشه از موارد نامزدی متفاوت است

14. After preposition the objective case of pronouns should be used, but he used the nominative case.
[ترجمه ترگمان]پس از حرف اضافه برداری مورد هدف of باید مورد استفاده قرار گیرد، اما از پرونده nominative استفاده کرد
[ترجمه گوگل]پس از پیشنهادی، باید مورد عینی ضمایر استفاده شود، اما از موارد نامزدی استفاده کرد

nominative shares

سهام با نام


nominative case

حالت فاعلی، حالت نهادی


پیشنهاد کاربران

حالت فاعلی


کلمات دیگر: