1. obtrusive behavior
رفتار تحمیل آمیز
2. without that red feather, your hat will be less obtrusive
بدون آن پر قرمز،کلاه تو کمتر توی چشم می زند.
3. The logo was still visible but less obtrusive this time in beige.
[ترجمه ترگمان]آرم هنوز قابل رویت بود، اما این بار در بژ کم تر مزاحم بود
[ترجمه گوگل]این لوگو هنوز هم قابل مشاهده است، اما این بار در بجج کمتر تحریک آمیز است
4. These heaters are less obtrusive and are easy to store away in the summer.
[ترجمه ترگمان]این گرم کن ها کم تر مزاحم هستند و در تابستان ذخیره می شوند
[ترجمه گوگل]این بخاری ها کمتر مزاحم هستند و در تابستان راحت هستند
5. The sofa would be less obtrusive in a paler colour.
[ترجمه ترگمان]این نیمکت کم تر مزاحم و مزاحم بود
[ترجمه گوگل]مبل در کمتر از یک تلخ رنگی خواهد بود
6. The factory is an obtrusive eyesore.
[ترجمه ترگمان]این کارخانه بسیار مزاحم و مزاحم است
[ترجمه گوگل]کارخانه یک چشم برهم زدن است
7. The waiters were friendly and not obtrusive.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ها دوست صمیمی بودند و مزاحم او نبودند
[ترجمه گوگل]پیشخدمت ها دوستانه بودند و نه مزاحم
8. Statements about beliefs play a far less obtrusive role in these games.
[ترجمه ترگمان]اظهاراتی در مورد باورها، نقش بسیار مزاحم را در این بازی ها ایفا می کنند
[ترجمه گوگل]بیانیه های مربوط به اعتقادات نقش بسیار مهیج در این بازی ها بازی می کنند
9. The moving human body is large, obtrusive and highly visible.
[ترجمه ترگمان]بدن انسان متحرک، بزرگ، مزاحم و بسیار قابل مشاهده است
[ترجمه گوگل]بدن انسان در حال حرکت بزرگ است، ترسناک و بسیار قابل مشاهده است
10. Its tone is obtrusive and difficult to subdue.
[ترجمه ترگمان]مقهور کردنش خیلی مزاحم و دشوار است
[ترجمه گوگل]لحن تند و تلخ و دشوار است
11. Their obtrusive stir repels discriminating people.
[ترجمه ترگمان]stir مزاحم ما، مردم رو دفع می کنه
[ترجمه گوگل]محرمانه تند و تیز خود را از مردم تبعیض آمیز باز می دارد
12. Our waitress was friendly, but never obtrusive.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت ما دوستانه بود اما مزاحم ما نمی شد
[ترجمه گوگل]پیشخدمه ما دوستانه بود، اما هرگز ناخوشایند نبود
13. The obtrusive tone of the tuba makes it extremely useful in bringing important bass passages into prominence.
[ترجمه ترگمان]لحن مزاحم of در آوردن قسمت های باس مهم به شهرت بسیار مفید است
[ترجمه گوگل]لحن تند و تیز از توب باعث می شود تا در آوردن گذرگاه های باس مهم به اهمیت توجه شود
14. The smell was certainly less obtrusive than it must have been earlier.
[ترجمه ترگمان]این بویی که به مشام می رسید، کم تر از آن چیزی بود که فکر می کردم
[ترجمه گوگل]بوی مطمئنا کمتر تکان دهنده بود از آن است که باید قبل از آن بود