1. The Nobel Prize in Literature 2012 was awarded to Mo Yan.
[ترجمه ترگمان]برنده جایزه نوبل ادبیات سال ۲۰۱۲ به Mo یان رسید
[ترجمه گوگل]جایزه نوبل ادبیات 2012 به مون یان اهدا شد
2. He was awarded the Nobel Prize for literature.
[ترجمه ترگمان]او برنده جایزه نوبل ادبیات شد
[ترجمه گوگل]او جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد
3. I certainly don't begrudge him the Nobel Prize.
[ترجمه ترگمان]حتم دارم که جایزه نوبل را به او don
[ترجمه گوگل]من قطعا او را جایزه نوبل را محکوم نمی کنم
4. Einstein was awarded the Nobel Prize for his contribution to Quantum Theory.
[ترجمه ترگمان]انیشتین به خاطر کمک به نظریه کوانتوم برنده جایزه نوبل شد
[ترجمه گوگل]اینشتین جایزه نوبل را برای کمک به نظریه کوانتومی اهدا کرد
5. He won the Nobel Prize for Literature.
[ترجمه ترگمان]او برنده جایزه نوبل ادبیات شد
[ترجمه گوگل]او جایزه نوبل ادبیات را برنده شد
6. The 1990 Nobel Prize for medicine was won by two Americans.
[ترجمه ترگمان]برنده جایزه نوبل پزشکی در سال ۱۹۹۰ توسط دو آمریکایی برنده شد
[ترجمه گوگل]جایزه نوبل سال 1990 برای پزشکی توسط دو آمریکایی برنده شد
7. It's my dream to win a Nobel Prize.
[ترجمه ترگمان]این آرزوی من است که برنده جایزه نوبل شود
[ترجمه گوگل]این رویای من برای برنده شدن جایزه نوبل است
8. He knocked off a Nobel prize.
[ترجمه ترگمان] اون برنده جایزه نوبل بود
[ترجمه گوگل]او جایزه نوبل را از دست داد
9. Scientists from Oxford shared the Nobel Prize for Medicine in 194
[ترجمه ترگمان]دانشمندان آکسفورد جایزه نوبل فیزیولوژی را در سال ۱۹۴ به اشتراک گذاشتند
[ترجمه گوگل]دانشمندان آکسفورد جایزه نوبل پزشکی را در سال 194 به اشتراک گذاشتند
10. He was jointly awarded the Nobel Prize with Alex Mueller.
[ترجمه ترگمان]او به طور مشترک به همراه الکس مولر جایزه نوبل را دریافت کرد
[ترجمه گوگل]او به طور مشترک جایزه نوبل را با الکس مولر جایزه گرفت
11. He was shortlisted for the Nobel Prize for literature several times.
[ترجمه ترگمان]او چندین بار در فهرست نهایی جایزه نوبل ادبیات قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او چندین بار جایزه نوبل برای ادبیات را انتخاب کرد
12. The Nobel Prize crowned his career as an author.
[ترجمه ترگمان]برنده جایزه نوبل ادبیات او را به عنوان یک نویسنده به پایان رساند
[ترجمه گوگل]جایزه نوبل کار خود را به عنوان نویسنده به پایان رساند
13. The Nobel prize has become the ultimate accolade in the sciences.
[ترجمه ترگمان]جایزه نوبل به the نهایی در علوم تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]جایزه نوبل به علم نهایی تبدیل شده است
14. He fantasized about winning the Nobel Prize.
[ترجمه ترگمان]او در مورد برنده شدن برنده جایزه نوبل صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او درباره برنده شدن جایزه نوبل فریاد زد
15. He was honoured with the Nobel prize for medicine in 200
[ترجمه ترگمان]او در سال ۲۰۰ میلادی برنده جایزه نوبل پزشکی شد
[ترجمه گوگل]او در سال 200 جایزه نوبل پزشکی را از آن خود کرد