کلمه جو
صفحه اصلی

offish


معنی : خشن، منزوی
معانی دیگر : (عامیانه) رجوع شود به: standoffish

انگلیسی به فارسی

منزوی، خشن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: offishly (adv.), offishness (n.)
• : تعریف: (informal) tending to aloofness; reserved.

• standing away from, disinterested; aloof (informal)

مترادف و متضاد

خشن (صفت)
raucous, rough, harsh, coarse, randy, rude, sore, tough, high, brutish, brute, wooden, blatant, stark, impolite, bearish, churlish, caddish, unkempt, blowsy, blowzy, boorish, indelicate, ragged, brusque, stocky, gruff, hoarse, plebeian, offish, crusty, scabrous, woolly, ungracious, iron-bound, rough-and-ready, rowdy, scraggy, truculent, unmannered

منزوی (صفت)
solitary, dissociable, cloistered, secluded, insular, retired, offish, indrawn

جملات نمونه

1. She's not fond of him - quite offish and quite careless.
[ترجمه ترگمان]او به او علاقه مند نیست - کاملا خشک است و کاملا بی دقت
[ترجمه گوگل]او او را دوست ندارد - کاملا افسرده و کاملا بی دقت است

2. The deepest emotion is often embodied in an offish way.
[ترجمه ترگمان]عمیق ترین احساسات در یک روش offish گنجانده می شوند
[ترجمه گوگل]عمیق ترین احساسات اغلب در یک راه مقدس گنجانده شده است

3. There are a lot offish and crabs in it.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی خرچنگ و خرچنگ در آن وجود دارد
[ترجمه گوگل]در این مکان جاده ها و خرچنگ های زیادی وجود دارد

4. People who seem stand - offish are in reality often simply nervous.
[ترجمه ترگمان]افرادی که به نظر می رسد بایستند - offish اغلب به سادگی عصبی هستند
[ترجمه گوگل]افرادی که به نظر می رسند، در واقع اغلب به سادگی عصبی هستند

5. Brenda is a very friendly girl but her parents are a bIt'stand - offish.
[ترجمه ترگمان]برندا یک دختر خیلی دوستانه است، اما والدین او یک stand bit هستند
[ترجمه گوگل]برندا یک دختر بسیار دوست داشتنی است اما پدر و مادرش یک مدرک تحصیلی هستند

6. But even before this week's scandal, some donors appeared stand - offish.
[ترجمه ترگمان]اما حتی قبل از این هفته، برخی از اهدا کنندگان برجسته ظاهر شدند
[ترجمه گوگل]اما حتی قبل از رسوایی این هفته، برخی از اهداکنندگان به نظر میرسیدند

پیشنهاد کاربران

She thinks she's stand offish.
او فکر میکنه از دماغ فیل افتاده.


کلمات دیگر: