کلمه جو
صفحه اصلی

panache


معنی : خود نمایی
معانی دیگر : دسته ی پر (به ویژه دسته ای پر که برای زینت به کلاهخود می زدند)، پر دسته، پر کلاه، پرخود، خودفروشی، جلوه

انگلیسی به فارسی

پر کلاه،پرخود،تل،خودفروشی،خودنمایی،جلوه


چرت زدن، خود نمایی


انگلیسی به انگلیسی

• security, self-confidence; flair, flamboyant style, pretension; decorative feather or plume (on a hat)
if you do something with panache, you do it in a confident and stylish way.

اسم ( noun )
(1) تعریف: a confidently stylish, dashing, or flamboyant manner.
مترادف: flair
مشابه: boldness, chic, dash, pizazz, style, verve

- It wasn't her wit or looks that drew people to her; it was her panache, the unique and confident style in which she moved and spoke.
[ترجمه ترگمان] این ظرافت و یا looks نبود که مردم را به سوی خود می کشید؛ این جلوه خاصی داشت، جلوه منحصر به فرد و بااعتماد به نفس که در آن حرکت می کرد و حرف می زد
[ترجمه گوگل] این عاقلانه نیست یا به نظر می رسد که مردم را به او جذب کرد؛ این نگرانی او بود، سبک منحصر به فرد و اعتماد به نفس که در آن او نقل مکان کرد و صحبت کرد

(2) تعریف: a feathery plume, as on a hat.
مشابه: feather, plume

مترادف و متضاد

خود نمایی (اسم)
ostentation, parade, vaunt, frippery, show-off, panache, grandstanding

person’s flamboyant spirit


Synonyms: brio, charisma, dash, élan, flair, flamboyance, flourish, style, swagger, verve, vigor


Antonyms: spiritlessness


جملات نمونه

1. The orchestra played with great panache.
[ترجمه ترگمان]ارکستر با خودنمایی بازی می کرد
[ترجمه گوگل]ارکستر با نگرانی بزرگ بازی کرد

2. The BBC Symphony Orchestra played with great panache.
[ترجمه ترگمان]ارکستر سمفونیک بی بی سی با panache بزرگ بازی کرد
[ترجمه گوگل]ارکستر سمفونی بی بی سی با ترس و وحشت بزرگ بازی کرد

3. She carried off the performance with panache.
[ترجمه ترگمان]او عملکرد را با panache اجرا کرد
[ترجمه گوگل]او عملکرد را با نگرانی از دست داد

4. Their work has all the usual punch, panache and flair you'dexpect.
[ترجمه ترگمان]کار آن ها، مشت معمولی، خودنمایی و استعداد تو است
[ترجمه گوگل]کار آنها تمام پانچ، پانچ و دلخواه شما است

5. They played and sang with great panache.
[ترجمه ترگمان]آن ها بازی می کردند و با panache بزرگ آواز می خواندند
[ترجمه گوگل]آنها با ترس و وحشت بزرگ بازی کردند و آواز خواندند

6. Then, with considerable panache and dignity she held the flaming papers high in her hands until they disappeared in smoke.
[ترجمه ترگمان]سپس، با وقار و وقار تمام اوراق شعله ور را در دست گرفت تا آن که در دود ناپدید شدند
[ترجمه گوگل]سپس، با نگرانی و عزت قابل توجه، او مقادیر شعله ور را در دستان خود نگه داشت تا زمانی که در دود ناپدید شدند

7. This high style comes from Panache Fresh and simply stunning.
[ترجمه ترگمان]این سبک عالی از panache تازه گرفته می شود و به سادگی خیره کننده است
[ترجمه گوگل]این سبک فوق العاده از Panache تازه و به سادگی خیره کننده می آید

8. The cannons are played with panache yet with the heart on the sleeve.
[ترجمه ترگمان]توپ ها هنوز با panache با قلب در آستین بازی می کنند
[ترجمه گوگل]توپ با گلوله ای با قلب بر روی آستین بازی می شود

9. In the womenswear industry, designers can offer panache without absurdity through color, varying hemlines, adornment and more.
[ترجمه ترگمان]در صنعت womenswear، طراحان می توانند بدون احساس بیهودگی از طریق رنگ، تنوع رنگ، تزیین و بیشتری را ارائه کنند
[ترجمه گوگل]در صنعت لباس زنانه، طراحان می توانند بدون رنگ پوشیده شدن، پوسته های مختلف، دکوراسیون و غیره ارائه دهند

10. He dressed with panache.
[ترجمه ترگمان]با جلوه خاصی لباس پوشید
[ترجمه گوگل]او با سر و صدا پوشیدن

11. It was played with panache and authority, well controlled throughout yet with poetic feeling; very satisfying to the listener.
[ترجمه ترگمان]این نمایشنامه با panache و اقتدار، که در عین حال دارای احساسات شاعرانه بود، و در عین حال برای شنونده بسیار رضایت بخش بود، نواخته می شد
[ترجمه گوگل]این با نگرانی و اقتدار بازی می شد، در عین حال با احساسات شاعرانه کنترل می شد؛ بسیار رضایت بخش به شنونده

12. The performance didn't have the panache you expect from a chart-topping rock band.
[ترجمه ترگمان]این عملکرد the که شما انتظار دارید را از یک گروه راک چارت بندی نداشت
[ترجمه گوگل]عملکرد فوق العاده ای که انتظار می رود از یک گروه راک متمایز نیست

13. She wore her clothes with typical Italian panache.
[ترجمه ترگمان]لباس هایش را با پنبه ایتالیایی معمولی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او لباس هایش را با لباس های معمولی ایتالیایی پوشید

14. She dresses with great panache.
[ترجمه ترگمان] اون با یه جلوه خیلی بزرگ لباس میپوشه
[ترجمه گوگل]او با نگرانی بزرگ روبرو می شود

پیشنهاد کاربران

خودنمایی

پیاز داغ چیزی رو زیاد کنی
جزئیات رو زیاد کنی که باعث جذابیت شه


کلمات دیگر: