کلمه جو
صفحه اصلی

oomph


معنی : دلربایی
معانی دیگر : (امریکا- خودمانی)، جاذبه ی جنسی، شهوت انگیزی، چاذبه شخصی

انگلیسی به فارسی

چاذبه شخصی، دلربایی


oomph، دلربایی


انگلیسی به انگلیسی

• energy, vitality; sex appeal, sexual attractiveness (slang)
if a person or thing has oomph, they are forceful, energetic or lively; an informal word.

مترادف و متضاد

دلربایی (اسم)
charm, oomph, mash

energy


Synonyms: animation, ardor, birr, dash, drive, effectiveness, endurance, exertion, fire, force, forcefulness, fortitude, get-up-and-go, go, hardihood, initiative, intensity, juice, life, liveliness, might, moxie, muscle, pep, pizzazz, pluck, potency, power, punch, spirit, stamina, steam, strength, vigor, vim, virility, vitality, zeal, zest, zing, zip


جملات نمونه

1. You want a car with a bit of oomph.
[ترجمه ترگمان] تو یه ماشین با یه کم of می خوای
[ترجمه گوگل]شما یک ماشین با کمی oomph می خواهید

2. Marilyn Monroe had lots of oomph.
[ترجمه ترگمان]\"مریلین مونرو\" (مرلین مونرو)کاره ای زیادی داشت
[ترجمه گوگل]مریلین مونرو خیلی خفیف بود

3. His car has a lot of oomph.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل او a زیادی دارد
[ترجمه گوگل]ماشینش خیلی خفیف است

4. "There's no buzz, there's no oomph about the place," he complained.
[ترجمه ترگمان]او شکایت داشت: \" هیچ غوغایی نیست، هیچ oomph در این محل وجود ندارد \"
[ترجمه گوگل]'هیچ وزوزی وجود ندارد، هیچ جایی در محل وجود دارد،' او شکایت کرد

5. The campaign just didn't have any oomph.
[ترجمه ترگمان]ستاد انتخاباتی مثل این بود که هیچ oomph نداشته باشد
[ترجمه گوگل]مبارزات انتخاباتی به هیچ وجه خالی نبود

6. You need to put some oomph into your acting.
[ترجمه ترگمان] باید یکم خودتو قاطی بازی کنی
[ترجمه گوگل]شما نیاز به قرار دادن برخی از oomph در عمل خود را

7. They have more oomph, and no need of a gearbox to deliver it.
[ترجمه ترگمان]آن ها oomph بیشتری دارند، و هیچ نیازی به یک جعبه دنده برای ارائه آن ندارند
[ترجمه گوگل]آنها بیش از حد خسته و بدون نیاز به گیربکس برای تحویل آن هستند

8. The tutti sound certainly doesn't lack oomph, but some passages may feel a bit weedy at first.
[ترجمه ترگمان]صدا tutti قطعا فاقد oomph است، اما در ابتدا برخی از قسمت های ممکن است کمی خزه داشته باشند
[ترجمه گوگل]صدای tutti قطعا فاقد خفگی نیست، اما بعضی از اصطلاحات ممکن است در ابتدا کمی عصبی باشند

9. a styling product to give your hair more oomph.
[ترجمه ترگمان]یک محصول سبک برای دادن موی بیشتر به موهایتان
[ترجمه گوگل]محصول یک ظاهر طراحی شده برای دادن موهای شما بیشتر

10. She is a oomph girl.
[ترجمه ترگمان]او دختر oomph است
[ترجمه گوگل]او یک دختر است

11. It's important to have someone with a bit of oomph in charge of the department.
[ترجمه ترگمان]خیلی مهمه که یه نفر رو با یه تیکه چوب تو اداره داشته باشی
[ترجمه گوگل]مهم این است که یک فرد با کمی خستگی در بخش اداری داشته باشد

12. It's not a bad song, but it needs more oomph.
[ترجمه ترگمان]آهنگ بدی نیست، اما به oomph بیشتری نیاز داره
[ترجمه گوگل]این یک آهنگ بد نیست، اما نیاز به خستگی بیشتر دارد

13. Opera Chorus, under William Vendice's stalwart hand, brought a bit of needed oomph to an otherwise bland evening.
[ترجمه ترگمان]گروه کر اپرا، که در دست stalwart ویلیام Vendice بود، کمی of لازم داشت تا آن شب آرام و آرام باشد
[ترجمه گوگل]Chorus اپرا، تحت دست و پا گیر ویلیام Vendice، کمی مورد نیاز را به یک عصر دیگر به ارمغان آورد

14. There are verses and choruses and chick backing vocals and a big Chris Hughes production to give it that radio-friendly oomph.
[ترجمه ترگمان]در اینجا تعدادی شعر و ترانه و آواز و یک قطعه بزرگ از کریس Hughes وجود دارد که به آن that آرامش بخش می دهد
[ترجمه گوگل]آیه ها و کوروشها و آوازهای حمایت جوجه و یک تولید بزرگ کریس هیوز برای این که این رادیو را دوست بدارید وجود دارد

پیشنهاد کاربران

جاذبه شخصیتی، دلربایی
My kindly future husband fought me
شوهر آینده مهربان دلربایم من را دعوا کرد 🥰🤩 آخ آخ شوهر جون 😍

جذبه


کلمات دیگر: