کلمه جو
صفحه اصلی

nix


معنی : هیچ، هیچ کس، حوری دریایی، رای مخالف دادن، وتو کردن، اصلا، بهیچ وجه
معانی دیگر : (افسانه ی ژرمنی) روح دریایی، شبح آب، (خودمانی) نه، نه خیر، (ندا) بس کن !، بس است !، ایست !، (خودمانی) هیچ، (خودمانی) مخالفت کردن، نفی کردن، پایان دادن، بس کردن، ابدا، به هیچ وجه، (ندا) مخالفم !، اجازه نمی دهم !، رد می کنم !، ردی، امتناع، خودداری، منع کردن

انگلیسی به فارسی

حوری دریایی، هیچ، هیچکس، رای مخالف دادن، وتو کردن، منع کردن، اصلا، بهیچ وجه، نه خیر


نیکس، هیچ کس، هیچ، حوری دریایی، رای مخالف دادن، وتو کردن، اصلا، بهیچ وجه


انگلیسی به انگلیسی

• no; nothing (slang)
no (slang)
deny; veto (slang)

مترادف و متضاد

هیچ (اسم)
naught, whit, nix, zero, nil, nought

هیچ کس (اسم)
nix

حوری دریایی (اسم)
nix, siren, mermaid, daphne, thetis, water nymph

رای مخالف دادن (فعل)
veto, nix, blackball

وتو کردن (فعل)
nix

اصلا (قید)
ever, none, nix

بهیچ وجه (قید)
nohow, anything, nowise, anywise, noway, at all, nix

جملات نمونه

He nixed my request for a loan.

او با درخواست وام من مخالفت کرد.


It cost me absolutely nix.

اصلاً برایم هیچ خرج نداشت.


1. nix it, will you!
میشه بس کنی !

2. it cost me absolutely nix
اصلا برایم هیچ خرج نداشت.

3. He worked for nix.
[ترجمه Fahi] او بدون دریافت چیزی کار میکرد
[ترجمه ترگمان]او برای nix کار می کرد
[ترجمه گوگل]او برای نیکس کار کرد

4. They nixed the idea of filming in Ireland.
[ترجمه Smat] اونها به ایده فیلم برداری در ایرلند رای مخالف دادند ( نه گفتند )
[ترجمه Fahi] آنها با ایده فیلمبرداری در ایرلند مخالفت کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها ایده فیلم برداری در ایرلند را به تعویق انداختند
[ترجمه گوگل]آنها ایده فیلمبرداری در ایرلند را اصلاح کردند

5. The film studio nixed her plans to make a sequel.
[ترجمه ترگمان]استودیو فیلم برنامه اش را برای ساخت یک دنباله در نظر گرفته است
[ترجمه گوگل]استودیو فیلم برنامه های خود را برای ایجاد یک عاقبت ساخته شده است

6. When did you nix out of your office?
[ترجمه ترگمان]کی از دفتر تو خارج شدی؟
[ترجمه گوگل]وقتی از دفتر خود بیرون رفتی؟

7. We quickly nixed the idea of going to the museum.
[ترجمه ترگمان]به سرعت فکر رفتن به موزه را به یاد آوردیم
[ترجمه گوگل]ما به سرعت ایده رفتن به موزه را اصلاح کردیم

8. Evan Mecham was nixing the holiday honoring the Rev.
[ترجمه ترگمان]اوان Mecham در جشن تجلیل از عالی جناب بود
[ترجمه گوگل]ایوان مکهام تعطیلات را به عهده داشت

9. The proposal was nixed by council members.
[ترجمه ترگمان]این پیشنهاد توسط اعضای شورا تصویب شد
[ترجمه گوگل]این پیشنهاد توسط اعضای شورا حذف شد

10. It cost me absolutely nix.
[ترجمه ترگمان]برای من خیلی گران تمام شد
[ترجمه گوگل]این به من کاملا nix هزینه

11. Seen here with its three known moons, Charon, Nix, and Hydra, Pluto is a member of a group of objects that orbit in a disklike zone beyond the orbit of Neptune called the Kuiper belt.
[ترجمه ترگمان]پلوتو به همراه سه قمر معروف خود، شارون، نیکس و هیدرا، یکی از اعضای گروهی از اجسامی است که در یک منطقه disklike فراتر از مدار نپتون به نام کمربند Kuiper قرار دارد
[ترجمه گوگل]پلوتو با سه شناخته شده قمر، چارون، نیکس و هیدرا دیده می شود، عضو گروهی از اشیائی است که در ناحیه دیسکی که فراتر از مدار نپتون به نام کمربند کوئیپر است، مدار می شود

12. But usually little Keogh used to keep nix and call out when he saw her father coming.
[ترجمه ترگمان]اما معمولا وقتی پدرش را می دید، عادت می کرد که او را بیرون نگه دارد و او را صدا بزند
[ترجمه گوگل]اما معمولا کوغ کم کاری کرد که نیکس را حفظ کند و هنگامی که پدرش را میبیند، متوجه شد

13. Today back to back confronts Nix, Yi Jianlian has not prepared for full obviously.
[ترجمه ترگمان]امروز بازگشت به مصاف با نیکس، یی ها هنوز برای کامل کردن کامل آماده نشده است
[ترجمه گوگل]امروزه به عقب نیکس روی می آید، یی جیان لیان به وضوح آماده نشده است

14. The bar was offering beer for nix, so I didn't spend a cent the whole evening.
[ترجمه ترگمان]نه، من تمام شب را حتی یک سنت هم خرج نکردم
[ترجمه گوگل]نوار آبجو را برای نیکس ارائه داد، بنابراین من تمام شب یک سنت را صرف نکردم

15. Father said nix on our plan.
[ترجمه ترگمان]پدر گفت نه به نقشه ما
[ترجمه گوگل]پدر گفت: nix در برنامه ما

my father said "nix" to my request

پدرم در جواب درخواستم گفت: «نه»


nix it, will you!

میشه بس کنی!


He nixed the project.

او طرح را رد کرد.


پیشنهاد کاربران

رد کردن یا قبول نکردن


کلمات دیگر: