کلمه جو
صفحه اصلی

nightdress


معنی : لباس خواب
معانی دیگر : رجوع شود به: nightgown، nightclothes : لباس خواب، جامه خواب پیراهن خواب، خواب جامه

انگلیسی به فارسی

( nightclothes =) لباس خواب


شبدر، لباس خواب


انگلیسی به انگلیسی

• gown worn to bed, nightshirt
a nightdress is a sort of dress that women or girls wear in bed.
gown worn to bed, nightshirt

اسم ( noun )
• : تعریف: a nightgown, or nightclothes.

مترادف و متضاد

لباس خواب (اسم)
dressing gown, pajamas, sleepwear, nightdress, nightclothes, night robe

جملات نمونه

1. She was still in her nightdress, with her hair hanging loose over her shoulders.
[ترجمه ترگمان]هنوز لباس خواب به تن داشت و موهایش روی شانه هایش ریخته بود
[ترجمه گوگل]او هنوز در شب پیراهنش بود، موهایش را روی شانه هایش گذاشت

2. She wore a high-necked white nightdress.
[ترجمه ترگمان]پیراهن بلند سفیدی به تن داشت
[ترجمه گوگل]او لباس شب پیراهن سفید سفید پوش داشت

3. First Price, a retailer selling the nightdress, said it would look at buying from abroad instead if this happened.
[ترجمه ترگمان]اول قیمت، یک خرده فروش که پیراهن خوابش را می فروشد، گفت که به جای اینکه این اتفاق بیفتد، از خارج از کشور خرید می کند
[ترجمه گوگل]اول قیمت، خرده فروش فروش لباس شب، گفت: به نظر می رسد خرید از خارج از کشور به جای اگر این اتفاق افتاده است

4. Her nightdress fell to the floor as she reached the door.
[ترجمه ترگمان]وقتی به در رسید، nightdress به زمین افتاد
[ترجمه گوگل]شبدر او به سمت درخت افتاد

5. She was in her nightdress, bare legs and large slippers.
[ترجمه ترگمان]او با لباس خواب و پاهای برهنه و دمپایی های بزرگ او بود
[ترجمه گوگل]او در شب پیراهنش بود، پاهای لخت و دمپایی های بزرگ

6. A nightdress lay across the unmade bed.
[ترجمه ترگمان]یک لباس خواب روی تخت خواب نامرتب افتاده بود
[ترجمه گوگل]شبدر در سرتاسر تختخواب بیفتد

7. As they answer she leans back, and her nightdress brushes against my bare chest and tickles my hair.
[ترجمه ترگمان]همچنان که جواب می دهند به پشتی تکیه می دهد، و nightdress به سینه عریان من می خورد و موهایم را غلغلک می دهد
[ترجمه گوگل]همانطور که آنها پاسخ می دهند او عقب می کشد، و سایه اش برس بر سینه بی حور من و موی خود را غلیظ می کند

8. She pulled the nightdress over her head.
[ترجمه ترگمان]او لباس خواب را روی سرش کشید
[ترجمه گوگل]او کت و شلوار را روی سرش کشید

9. I chafed her feet and tucked her nightdress close.
[ترجمه ترگمان]پاهایش را چین انداختم و لباس خواب او را بستم
[ترجمه گوگل]من پایش را تکان دادم و نزدیک همسرش را بستم

10. She looked tall in her long white nightdress, her long dark hair hanging down her back to her waist.
[ترجمه ترگمان]با لباس خواب بلند و سفیدش، بلند به نظر می رسید، موهای بلندش به کمرش می رسید
[ترجمه گوگل]او در لباس شب پیراهن بلند خود بلند شد، موهای بلند تیره خود را که به پایین کمر بسته بود

11. The programme showed a children's nightdress which is sold in the shops for £
[ترجمه ترگمان]این برنامه یک لباس خواب کودکان را نشان می دهد که به قیمت پوند در فروشگاه ها فروخته می شود
[ترجمه گوگل]این برنامه یک شب پیراهن کودکان را نشان داد که در مغازه ها برای £ فروخته می شود

12. He saw her back clothed in the flannelette nightdress.
[ترجمه ترگمان]او او را در لباس خواب فلانل نما می دید
[ترجمه گوگل]او را دیدم که پشت لباس شب پیراهن لباس پوشید

13. There was blood streaming down her white nightdress and also soaking the bedcovers.
[ترجمه ترگمان]در حالی که لباس خواب سفیدش را خیس کرده بود و the را هم خیس می کرد
[ترجمه گوگل]خون ریختن شبدر سفید و همچنین خیساندن لباس خواب بود

14. In her white nightdress she looked like a golden angel.
[ترجمه ترگمان]با لباس خواب سفیدش مثل فرشته طلایی به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]در شبدر سفید او، او مانند یک فرشته طلایی بود

15. Then he put on her nightdress and cap and got into bed.
[ترجمه ترگمان]سپس لباس خواب و کلاهش را پوشید و به رختخواب رفت
[ترجمه گوگل]سپس او لباس شب و کلاه خود را گذاشت و به تخت رفت


کلمات دیگر: