کلمه جو
صفحه اصلی

pallbearer


معنی : ادم نعش کش، تابوت بر
معانی دیگر : (یکی از چند نفری که تابوت را سر دست بلند می کند و به کلیسا و سپس گورستان می برند) تابوت بردار، نعش بردار، کسیکه در همراهی با جنازه یاگرفتن گوشه ان شرکت می کند

انگلیسی به فارسی

آدم نعش کش، تابوت بر


پالیبیرر، ادم نعش کش، تابوت بر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: one of several persons who carry or accompany the casket at a funeral.

• one who carries a coffin during a funeral procession
a pallbearer is a person who helps to carry the coffin or walks beside it at a funeral.

مترادف و متضاد

ادم نعش کش (اسم)
pallbearer

تابوت بر (اسم)
pallbearer

جملات نمونه

1. Big guys in black boots come at pallbearers with whips and clubs.
[ترجمه ترگمان]آدم های گنده با چکمه های سیاه، با شلاق و چماق به صف می روند
[ترجمه گوگل]بچه های بزرگ در چکمه های سیاه و سفید می آیند در pallbearers با whips و باشگاه ها

2. Gionesca wore a bedsheet and a necklace of rabbit-bones, and led four pall-bearers carrying a plastic carton containing a Marlboro butt.
[ترجمه ترگمان]Gionesca یک ملحفه و یک گردن بند استخوان خرگوش به تن داشت و چهار تن از افرادی را سرپرستی می کرد که یک کارتن پلاستیکی را حمل می کردند که حاوی یک جعبه پلاستیکی بود
[ترجمه گوگل]Gionesca یک دستمال سفره و گردنبند استخوان خرگوش را پوشانده بود و چهار بالدار را حمل میکرد که یک کارتن پلاستیکی حاوی مفاصل Marlboro داشت

3. The biggest names in politics were his honorary pallbearers.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین نام های موجود در سیاست حاملان افتخاری او بودند
[ترجمه گوگل]بزرگترین نامزدها در سیاست، افتخار او بود

4. There was no service at his funeral: no pallbearers, no priests, no official mourners, no creeping cortege.
[ترجمه ترگمان]در تشییع جنازه او هیچ خدمتی در کار نبود: نه عده کشیش، نه کشیش، نه عزادار، بلکه ملتزمین رکاب هم نبودند
[ترجمه گوگل]در مراسم خاکسپاری هیچ خدمتکار، هیچ کشیشی، هیچ خدمت رسمی و هیچ خزانه خزنده وجود نداشت

5. You're supposed to be a hostess, not a pallbearer.
[ترجمه ترگمان]تو قرار بود میزبان باشی نه یک نعش کش
[ترجمه گوگل]شما باید یک مهماندار باشید، نه یک زرق و برق دار

6. Ally is asked to be a pallbearer at the funeral of her ex-law professor, but in the process must confront his widow about how well she knew the man.
[ترجمه ترگمان]الی از او تقاضا کرده بود که در مراسم تدفین استاد سابق او یک آدم نعش کش باشد، اما در این کار باید با بیوه خود در این مورد روبرو شود که او چطور این مرد را می شناخت
[ترجمه گوگل]از او خواسته شده است که در مراسم خاکسپاری استاد دانشگاه سابق خود، در این مراسم، اما در روند باید با بیوه خود در مورد چگونگی شناخت این مرد روبرو شود

7. But there was no joy for the sad victor, who was a pallbearer at von Trips' funeral.
[ترجمه ترگمان]اما هیچ لذتی برای ویکتور sad که در مراسم تدفین von Trips بود وجود نداشت
[ترجمه گوگل]اما برای پیروزی غم انگیز، که در مراسم تشییع جنازه فون سفر بود، خوشبختی نبود

8. The teacher was the last one to bless the coffin. As she stood there, one of the soldiers who acted as pallbearer came up to her.
[ترجمه ترگمان]آموزگار، آخرین کسی بود که تابوت را متبرک ساخت همان طور که در آنجا ایستاده بود، یکی از سربازانی که نقش pallbearer را بازی می کردند به سوی او آمدند
[ترجمه گوگل]معلم آخرین کسی بود که تابوت را برکت میداد همانطور که او ایستاده بود، یکی از سربازانی که به عنوان خرسندانه عمل می کردند، به سوی او آمدند


کلمات دیگر: