کلمه جو
صفحه اصلی

pathway


معنی : گذرگاه، جاده، خط سیر، جاده پیاده رو
معانی دیگر : رجوع شود به: path، معبر

انگلیسی به فارسی

معبر، جاده، گذرگاه، خط سیر، جاده پیاده رو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a route; path; course.
مشابه: path

- There is a narrow pathway that leads to the beach.
[ترجمه soroush] اینجا یک مسیر باریک وجود دارد که به ساحل میرود
[ترجمه ترگمان] یک مسیر باریک وجود دارد که به ساحل منتهی می شود
[ترجمه گوگل] یک مسیر باریک است که منجر به ساحل می شود
- The pathway to becoming a movie star is generally full of obstacles.
[ترجمه ترگمان] مسیر تبدیل شدن به یک ستاره فیلم عموما پر از موانع است
[ترجمه گوگل] مسیر تبدیل شدن به یک ستاره فیلم به طور کلی پر از موانع است

• route, course; series of reactions that results in one substance being transformed into another (chemistry)
a pathway is a path which you can walk along or a route which you can take.

مترادف و متضاد

گذرگاه (اسم)
pass, passage, defile, bypass, bus, pathway, causeway, passageway, gangway

جاده (اسم)
way, road, path, route, street, line, turnpike, track, pathway, causeway, pad

خط سیر (اسم)
direction, route, course, duct, pathway, rake, trajectory, itinerary

جاده پیاده رو (اسم)
pathway

جملات نمونه

1. The pathway is formed from large pebbles set in concrete.
[ترجمه ترگمان]مسیر از سنگریزه های بزرگ در بتون شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]مسیر از سنگ های بزرگ در بتن ساخته شده است

2. Richard was coming up the pathway.
[ترجمه ترگمان]ریچارد از راه رسیده بود
[ترجمه گوگل]ریچارد مسیر را در پیش گرفت

3. Diplomacy will smooth your pathway to success.
[ترجمه ترگمان]دیپلماسی مسیر شما را به سوی موفقیت هموار خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دیپلماسی راه شما را برای موفقیت صاف می کند

4. The mathematical models of the glycolytic pathway take the form of ordinary nonlinear differential equations.
[ترجمه ترگمان]مدل های ریاضی مسیر glycolytic به شکل معادلات دیفرانسیل غیر خطی معمولی هستند
[ترجمه گوگل]مدل های ریاضی مسیر گلیکولیتیک به صورت معادلات دیفرانسیل غیر معمول خطی هستند

5. Every evolutionary history consists of a particular pathway, or trajectory, through genetic space.
[ترجمه ترگمان]هر تاریخ تکاملی شامل یک مسیر خاص، یا مسیر، از طریق فضای ژنتیکی است
[ترجمه گوگل]هر تاریخ تکاملی از یک مسیر خاص یا مسیری از طریق فضای ژنتیکی تشکیل شده است

6. I followed a long harbour-wall pathway, then took a gate into a park.
[ترجمه ترگمان]من یه مسیر خیلی طولانی رو دنبال کردم و بعد یه دروازه رو به پارک بردم
[ترجمه گوگل]من مسیر مسیر بندر طولانی را دنبال کردم، سپس یک دروازه را به یک پارک برد

7. CsA prevents T-cell proliferation by blocking the calcium-activated pathway leading to interleukin-2 transcription.
[ترجمه ترگمان]csa با مسدود کردن مسیر فعال شده کلسیم منجر به نسخه برداری از سلول های T - ۲ می شود
[ترجمه گوگل]CsA از طریق مسدود کردن مسیر فعال شده با کلسیم منجر به تکثیر سلول T می شود که باعث رونویسی اینترلوکین-2 می شود

8. Methane production is an effective and safe pathway for H 2 disposal and occurs in most animals.
[ترجمه ترگمان]تولید متان یک مسیر موثر و ایمن برای دفع H است و در اغلب حیوانات رخ می دهد
[ترجمه گوگل]تولید متان یک راه موثر و ایمن برای دفع H 2 است و در اکثر حیوانات رخ می دهد

9. Elections are not seen as providing a pathway to power.
[ترجمه ترگمان]انتخابات به عنوان راه حلی برای قدرت دیده نمی شود
[ترجمه گوگل]انتخابات به عنوان راهی برای قدرت ایجاد نمی شود

10. It is true that the new pathway was oversubscribed in both pilot years.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت دارد که مسیر جدید در هر دو سال آزمایشی مورد استفاده قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]درست است که مسیر جدید در هر دو سال آزمایشی بیش از حد مورد تقاضا قرار گرفت

11. Or, they could have their developmental pathway specified before they begin migrating and then would migrate to the correct sites.
[ترجمه ترگمان]یا، آن ها می توانند مسیر توسعه خود را قبل از شروع مهاجرت مشخص کرده و سپس به سایت های صحیح مهاجرت کنند
[ترجمه گوگل]یا، آنها می توانند قبل از شروع مهاجرت مسیر پیشرفت خود را مشخص کنند و سپس به سایت های صحیح مهاجرت کنند

12. A pathway ambles up beside art galleries and chic boutiques to the domed church.
[ترجمه ترگمان]یک مسیر در کنار گالری های هنری و بوتیک های شیک تا کلیسا گنبد دار بالا می رود
[ترجمه گوگل]یک راه در کنار گالری های هنری و بوتیک های شیک به کلیسای کوهستانی قرار دارد

13. Working your way up through a company is a difficult pathway.
[ترجمه ترگمان]کار کردن در یک شرکت مسیر دشواری است
[ترجمه گوگل]راه خود را از طریق یک شرکت راه دشواری است

پیشنهاد کاربران

اتوبان بزرگراه

کوره راه، راه پیاده رو، گذرراه

مسیر
Least - action pathways
مسیرهای کنش حداقلی

گذرگاه

جاده
Road

مسیر - معبر - جاده

noun
🔴count] : path]
◀️We walked along a winding pathway.
◀️a pathway to success
◀️ ( technical ) a neural pathway [=a series of connected nerves along which electrical impulses travel in the body]

Sidewalk : پیاده رو
Path : کوتاه شده ی pathway هست
Route
Road
Walkway


کلمات دیگر: