1. this offshoot grows its own roots while still attached to the parent tree
این گیاه نورس در حالی که هنوز به درخت مادر وصل است شروع به ریشه دواندن می کند.
2. american culture is an offshoot of the european culture
فرهنگ امریکا شاخه ای از فرهنگ اروپایی است.
3. The company was originally an offshoot of Bell Telephones.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در اصل شاخه ای از شرکت بل Telephones بود
[ترجمه گوگل]این شرکت در ابتدا یک شاخه Bell Telephones بود
4. Psychology began as a purely academic offshoot of natural philosophy.
[ترجمه ترگمان]روانشناسی به عنوان یک شاخه کاملا دانشگاهی از فلسفه طبیعی آغاز شد
[ترجمه گوگل]روانشناسی به عنوان یک علم صرفا علمی از فلسفه طبیعی آغاز شد
5. It's an offshoot of a much larger company based in Sydney.
[ترجمه ترگمان]این یک شاخه از یک شرکت بزرگ است که در سیدنی قرار دارد
[ترجمه گوگل]این یک شاخه از یک شرکت بسیار بزرگتر در سیدنی است
6. We've found a tiny offshoot of imagination that once, like the appendix doubtless had some useful function.
[ترجمه ترگمان]ما یک قطره کوچک از قوه تخیل در آن پیدا کردیم که روزگاری، مثل آپاندیس، یک کار مفید هم داشته باشد
[ترجمه گوگل]ما یک شاخ کوچک از تخیل را کشف کرده ایم که یک بار، مانند appendix بدون شک، برخی از ویژگی های مفید داشت
7. Now the Rhine widens into the Untersee, an offshoot of the Bodensee.
[ترجمه ترگمان]در این موقع رودخانه راین در میان Untersee و شاخه ای از Bodensee پهن می شود
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، راین به Untersee، که از شاخه Bodensee است، گسترش می یابد
8. An offshoot from the phenomenological critique developed into a group of researchers known as the ethnomethodologists.
[ترجمه ترگمان]شاخه ای از نقد پدیده شناسی به گروهی از پژوهشگران که به نام the شناخته می شوند، گسترش یافت
[ترجمه گوگل]یک خروجی از نقد پدیداری شناختی به گروهی از محققان شناخته شده به عنوان متخصصان متخصص شناخته شد
9. The Samaritan religion is an offshoot of Judaism.
[ترجمه ترگمان]مذهب Samaritan یک شاخه از یهودیت است
[ترجمه گوگل]مذهب سامری یهودی است
10. Hopkins, millionaire owner of Canadair, an offshoot of Consolidated Vultee Aircraft, was not afraid to tackle famous managers.
[ترجمه ترگمان]هاپکینز، مالک میلیونر Canadair، شاخه ای از هواپیماهای Vultee Consolidated است که از برخورد با مدیران معروف نمی ترسید
[ترجمه گوگل]هاپکینز، صاحب میلیونر کانادایر، یک شاخه ای از هواپیمای غولپیکر تلفیقی، برای مقابله با مدیران معروف نمی ترسید
11. Like many offshoot sports, the increasingly popular use of inflatable kayaks has its advantages and drawbacks.
[ترجمه ترگمان]همانند بسیاری از ورزش های انحرافی، استفاده فزاینده از kayaks بادکنکی، مزایا و معایب خود را دارد
[ترجمه گوگل]مانند بسیاری از ورزش های خاموش، استفاده روز افزون از بادکنک بادکنک دارای مزایا و معایب آن است
12. Indigenous to Italy, the blood orange is an offshoot of the sweet oranges that came from Asia in the 1400s.
[ترجمه ترگمان]Indigenous بومی ایتالیا، یک شاخه از پرتقال شیرین است که در دهه ۱۴۰۰ از آسیا آمده بود
[ترجمه گوگل]پرتقال خون بومی ایتالیا است که یک پرتقال از پرتقال های شیرین است که در دهه 1400 از آسیا آمده است
13. And then there's funky: another London pirate continuum offshoot that's unshackled itself from the real.
[ترجمه ترگمان]و بعد بو جود می آید: یکی دیگر از آن offshoot دریایی لندن که خود را از واقعیت جدا می کند
[ترجمه گوگل]و سپس یکی دیگر از دزدان دریایی لانگ بیگانه بد بو است که خود را از واقعی رها کردن
14. The group's even more vicious offshoot, Lashkar-e-Jhangvi, is considered al-Qaeda's front in Pakistan.
[ترجمه ترگمان]این گروه حتی یک شاخه vicious از لشکر جنگوی است که به عنوان جبهه القاعده در پاکستان محسوب می شود
[ترجمه گوگل]لشکر جانسانی حتی بیشتر از این گروه خشونت آمیز، در مقابل القاعده در پاکستان قرار دارد