1. nitric acid is a corrosive liquid
تیزاب آبگونه ای خورنده است.
2. When nitric acid is poured on copper, a brown vapor gives off.
[ترجمه ترگمان]وقتی اسید نیتریک روی مس ریخته می شود، یک بخار قهوه ای روشن می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که اسید نیتریک بر روی مس ریخته می شود، بخار قهوه ای خاموش می شود
3. Nitric acid will dissolve most animal tissue.
[ترجمه ترگمان]نیتریک اسید بیشتر بافت های حیوانی را حل می کند
[ترجمه گوگل]اسید نیتریک بیشترین بافت حیوانی را دفع می کند
4. The nitric acid solution is then mixed with an organic solvent and the uranium and plutonium are separated from the waste products.
[ترجمه ترگمان]محلول اسید نیتریک با حلال ارگانیک مخلوط می شود و اورانیوم و پلوتونیوم از محصولات زائد جدا می شوند
[ترجمه گوگل]سپس محلول اسید نیتریک با یک حلال آلی مخلوط شده و اورانیوم و پلوتونیوم از مواد زائد جدا می شوند
5. The nitric acid assures good electrical conductivity.
[ترجمه ترگمان]نیتریک اسید رسانای خوب الکتریکی را تضمین می کند
[ترجمه گوگل]اسید نیتریک هدایت الکتریکی خوب را تضمین می کند
6. Hydrochloric acid is sometimes replaced by nitric or sulphuric acid.
[ترجمه ترگمان]اسید Hydrochloric گاهی با اسید نیتریک و اسید سولفوریک جایگزین می شود
[ترجمه گوگل]اسید هیدروکلریک گاهی با اسید نیتریک یا سولفوریک جایگزین می شود
7. Results of the autumn and spring nitric acid measurements are shown in Fig. together with total column ozone data.
[ترجمه ترگمان]نتایج اندازه گیری اسید نیتریک و بهاره در شکل با هم با داده های لایه ازون ستون نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]نتایج حاصل از سنجش اسید نیتریک پاییز و بهار در شکل و داده های کل اطلس نشان داده شده است
8. Oxyhaemoglobin, a scavenger of nitric oxide, also abolished the relaxations but methaemoglobin had no such effect.
[ترجمه ترگمان]Oxyhaemoglobin، a از نیتریک اکسید، این سرگرمی ها را حذف کرد اما methaemoglobin چنین تاثیری نداشت
[ترجمه گوگل]Oxyhaemoglobin، توزیع کننده اکسید نیتریک، آرامبخش را نیز لغو کرد، اما مته هموگلوبین چنین تاثیری نداشت
9. The major Billingham-based production includes ammonia, nitric acid, urea and both straight nitrogen and compound fertilizers.
[ترجمه ترگمان]تولید اصلی Billingham شامل آمونیاک، نیتریک اسید، اوره و هم نیتروژن راست و هم کودهای ترکیبی است
[ترجمه گوگل]تولید عمده Billingham شامل آمونیاک، اسید نیتریک، اوره و هر دو نیتروژن مستقیم و کودهای ترکیبی است
10. Objective To study the effect of nitric oxide (NO), nitric oxide synthetase(NOS) in the arteriosclerosis(AS) caused by immune vasculitis.
[ترجمه ترگمان]هدف مطالعه اثر نیتریک اکسید (NO)، نیتریک اکسید نیتریک (NOS)در the ناشی از vasculitis ایمنی است
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر نیتریک اکسید (NO)، نیتریک اکسید سنتتاز (NOS) در آترواسکلروز (AS) ناشی از واسکولیت ایمنی
11. In 1953 the first tactical missile using a storable propellant (nitric acid and carbon-hydrogen fuel), the R- was created with a range of 270 km.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۳ اولین موشک تاکتیکی با استفاده از سوخت storable (اسید نیتریک و سوخت هیدروژن)، R - با برد ۲۷۰ کیلومتر ایجاد شد
[ترجمه گوگل]در سال 1953 اولین موشک تاکتیکی با استفاده از پروانه ذخیره سازی (اسید نیتریک و سوخت کربن هیدروژن)، R- با 270 کیلومتر ساخته شد
12. The stuff was like nitric acid.
[ترجمه ترگمان]این ماده مثل اسید نیتریک بود
[ترجمه گوگل]چیزهایی مانند اسید نیتریک بود
13. Nitric Oxide Synthase, N-terminal, Rabbit anti-Human, Rat; frozen, IH.
[ترجمه ترگمان]اکسید نیتریک: synthase، N - terminal، Rabbit -، frozen؛ frozen
[ترجمه گوگل]نیتریک اکسید سنتز، N-terminal، خرگوش ضد انسانی، موش صحرایی؛ یخ زده، IH
14. Objective To understand the effect of nitric oxide (NO) on the formation of hyperdynamic circulatory syndrome (HCS) and the influence of level of NO on HCS.
[ترجمه ترگمان]هدف برای درک اثر نیتریک اکسید (NO)بر روی تشکیل سندرم گردش خون hyperdynamic (HCS)و تاثیر سطح NO بر روی HCS
[ترجمه گوگل]هدف: برای درک اثر نیتریک اکسید (NO) بر تشکیل سندرم گردش خون hyperdynamic (HCS) و تاثیر سطح NO در HCS