کلمه جو
صفحه اصلی

one another


معنی : هر یک، یکدیگر
معانی دیگر : (در مورد بیش از دو نفر) همدیگر، همدیگر، بایکدیگر، یک دیگر، همدیگر

انگلیسی به فارسی

هر یک، یکدیگر، بایکدیگر


انگلیسی به انگلیسی

• each other, this one to that one; this one at that one, one to his neighbor

مترادف و متضاد

هر یک (ضمير)
each, one another

یکدیگر (قید)
one another, each other

جملات نمونه

1. People need to know one another to be at their honest best.
[ترجمه ترگمان]مردم باید یکی دیگه رو بدونن که بهترین باشن
[ترجمه گوگل]مردم باید یکدیگر را بدانند تا بهترین باشند

2. All happy families are like one another; each unhappy family is unhappy in its own way.
[ترجمه ترگمان]همه خانواده های خوشبخت مثل هم هستند، هر خانواده بدبخت از راه خود ناراضی است
[ترجمه گوگل]همه خانواده های شاد مثل یکدیگر هستند؛ هر خانواده ناخوشایندی در راه خود ناراضی است

3. The women took an instant dislike to one another.
[ترجمه ترگمان]زن ها از یکدیگر بدشان نمی آمد
[ترجمه گوگل]زنان یک فریب فوری را به یکدیگر تحمیل کردند

4. Engineering and technology are disciplines distinct from one another and from science.
[ترجمه ترگمان]مهندسی و فن آوری رشته های متمایز از یکدیگر و علوم هستند
[ترجمه گوگل]مهندسی و تکنولوژی رشته هایی متمایز از یکدیگر و از علم هستند

5. Some of the younger men began to pelt one another with snowballs.
[ترجمه ترگمان]بعضی از افراد کوچک تر با هم به هم گلوله های برفی می زدند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردان جوان شروع به انداختن یکدیگر با توپ های برفی کردند

6. Liz and I have known one another for years.
[ترجمه ترگمان] من و \"لیز\" سالهاست که همدیگه رو می شناسیم
[ترجمه گوگل]لیز و من برای سال ها یکی دیگر را شناخته اند

7. Sadness and gladness succeed one another.
[ترجمه ترگمان]غم و شادی جانشین یکدیگر می شوند
[ترجمه گوگل]غم و اندوه و خوشبختی یکی دیگر از موفقیت هاست

8. These myths have a startling likeness to one another.
[ترجمه ترگمان]این افسانه ها یک شباهت حیرت انگیز به یکدیگر دارند
[ترجمه گوگل]این اسطوره ها به یک دیگر شگفت انگیز است

9. We have to help one another now.
[ترجمه ترگمان] الان باید به همدیگه کمک کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید هم اکنون همکاری کنیم

10. The children here are quite friendly with one another.
[ترجمه ترگمان]کودکان اینجا کاملا با هم دوست هستند
[ترجمه گوگل]بچه ها در اینجا بسیار دوستانه با یکدیگر هستند

11. The children are chasing one another among the bushes.
[ترجمه ترگمان]بچه ها یکدیگر را در میان بوته ها تعقیب می کنند
[ترجمه گوگل]بچه ها در میان بوته ها یکدیگر را تعقیب می کنند

12. The tiles on the roof overlap one another.
[ترجمه ترگمان]کاشی های سقف هم با هم تداخل پیدا می کنند
[ترجمه گوگل]کاشی های روی سقف یکدیگر را هموار می کنند

13. Love one another and you will be happy. It's as simple and as difficult as that.
[ترجمه ترگمان]یکدیگر را دوست بدارید و خوشحال خواهید شد به همین سادگی و به همان اندازه دشوار است
[ترجمه گوگل]عشق یکی دیگر و شما خوشحال خواهید شد این به همان اندازه ساده و دشوار است

14. The two men greeted one another warmly.
[ترجمه ترگمان]دو مرد با گرمی از یکدیگر استقبال کردند
[ترجمه گوگل]این دو نفر گرم یکدیگر را گرم کردند

15. Firms can contract out work to one another.
[ترجمه ترگمان]شرکت ها می توانند با یکدیگر کار کنند
[ترجمه گوگل]شرکت ها می توانند کار را به یکدیگر متصل کنند

پیشنهاد کاربران

با همدیگه

یکی درمیون

One another =Each other= به یکدیگر

با همدیگر ، با یک دیگر
بدون پیشوند میاید و هم معنی each other است اما each other کمی رایج تر است.

با یکدیگر

He has made a special study of the way that birds communicate with one another

از یکدیگر


کلمات دیگر: