1. a beauty parlor
آرایشگاه (زنانه)
2. a funeral parlor
موسسه ی کفن و دفن
3. an ice-cream parlor
فروشگاه بستنی
4. She showed me into the parlor.
[ترجمه ترگمان]او مرا به اتاق نشیمن راهنمایی کرد
[ترجمه گوگل]او مرا به اتاق نشیمن نشان داد
5. She had a facial at the beauty parlor.
[ترجمه ترگمان] اون یه چهره توی سالن زیبایی داشت
[ترجمه گوگل]او در اتاق زیبایی صورت داشت
6. Leroy stole up the hall to the parlor.
[ترجمه ترگمان]لیروی \"هال رو به اتاق نشیمن دزدید\"
[ترجمه گوگل]Leroy به سرقت برده سالن به اتاق نشیمن
7. He was converting his storefront to an espresso parlor.
[ترجمه ترگمان] جلوی یه مغازه \"اسپرسو\" رو تبدیل می کرد
[ترجمه گوگل]وی ویکت را به یک اتاق اسپرسو تبدیل کرد
8. She took him to a pachinko parlor, a long narrow room full of people pressed against upright machines.
[ترجمه ترگمان]او را به اتاق پذیرایی pachinko برد، اتاقی تنگ و تنگ و پر از مردمی که در مقابل ماشین های شق ورق نشسته بودند
[ترجمه گوگل]او او را به یک اتاق پاتچینکو، یک اتاق بلند باریک پر از افرادی که در برابر دستگاه های راست دست قرار داشتند، بردند
9. Putting a bullet through a million close-printed names-a parlor game.
[ترجمه ترگمان]گذاشتن یه گلوله از یه میلیون ها اسم جعلی - یه بازی parlor -
[ترجمه گوگل]قرار دادن یک گلوله از طریق یک میلیون نام نزدیک چاپی - یک بازی سالن
10. Downstairs, I hid behind the parlor curtain and watched the street.
[ترجمه ترگمان]در طبقه پایین، پشت پرده اتاق نشیمن پنهان شدم و خیابان را تماشا کردم
[ترجمه گوگل]در طبقه پایین، پشت پرده اتاق پنهانی پنهان شدم و خیابان را تماشا کردم
11. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
12. To the right was a parlor with more rosewood paneling.
[ترجمه ترگمان]در سمت راست، یک اتاق پذیرایی با قاب چوب صندل سرخ بود
[ترجمه گوگل]در سمت راست یک اتاق نشیمن با پانل چوب کاج بیشتر بود
13. He went into the parlor while I watched from my post behind the kitchen door.
[ترجمه ترگمان]او به اتاق پذیرایی رفت و من از پشت در آشپزخانه به پشت در آشپزخانه نگاه کردم
[ترجمه گوگل]در حالی که من از پست من در پشت درب آشپزخانه تماشا کردم به اتاق نشیمن رفتم
14. That day, I took the cat into the parlor and lay down in the middle of the rug holding him.
[ترجمه ترگمان]ان روز گربه را به اتاق نشیمن بردم و وسط قالیچه دراز کشیدم
[ترجمه گوگل]در آن روز، گربه را به اتاق نشیمن گرفتم و در وسط فرش نگه داشتم
15. He led me into his parlor, a clutter of mildewed books, yellowed newspapers and battered filing cabinets.
[ترجمه ترگمان]او مرا به اتاق نشیمن خودش برد، یک مشت کتاب های کپک زده، روزنامه های زرد زرد و قفسه های بایگانی بایگانی
[ترجمه گوگل]او من را به اتاق نشیمن، سر و صدا از کتاب های خفیف، روزنامه های زرد و کابینت های ضرب و شتم کتک زد