1. I wonder if the oculist could fit me in next Friday.
[ترجمه ترگمان]تعجب می کنم که اگر چشم اتو در جمعه آینده جای من باشد
[ترجمه گوگل]من تعجب می کنم که آیا اکلئیست می تواند در جمعه آینده جا بماند
2. Had me take him into Salisbury to the oculist.
[ترجمه ترگمان]اجازه دادم که او را به سال زبری به سوی چشمی ببرد
[ترجمه گوگل]آیا من او را به سالیسبوری به چشم پزشک منتقل کردم؟
3. Something about that visit to the oculist in Salisbury with Marcus, he wrote.
[ترجمه ترگمان]نوشت: چیزی در مورد آن دیدار از چشم oculist در سال زبری با مارکوس، نوشته شده بود
[ترجمه گوگل]او نوشت که چیزی در مورد این دیدار با صاحب نظر در سالسبری با مارکوس
4. He had thought about sending her to the oculist and he was much nicer to Gran.
[ترجمه ترگمان]به این فکر افتاده بود که او را به the بفرستند و او با مادربزرگ بسیار بهتر بود
[ترجمه گوگل]او در مورد فرستادن او به چشم پزشک بود و او خیلی گرانتر بود
5. That friend knows elder oculist! My eye iris is phlogistic had a relapse again.
[ترجمه ترگمان]آن دوست پزشک ارشد را می شناسد! چشمان من iris دوباره عود کرده
[ترجمه گوگل]این دوست صمیمی بزرگی است! عدسی چشم من فلوژیستیک مجدد است
6. That friend knows elder oculist! My eye iris is phlogistic a relapse again.
[ترجمه ترگمان]آن دوست پزشک ارشد را می شناسد! چشم هایم دوباره باز می گردند
[ترجمه گوگل]این دوست صمیمی بزرگی است! عدسی چشم من یک فاجعه عصبی است
7. She is a oculist, wearing a cap with a cross on it and conducting an eyesight test for the patient in front of the counter.
[ترجمه ترگمان]او یک چشم پزشک است، یک کلاه بر روی آن بر سر گذاشته و برای بیمار در مقابل پیشخوان یک تست بینایی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او یک چشم پزشک است، یک کلاه با یک متقاطع روی آن قرار داده و یک آزمایش بینایی را برای بیمار در مقابل شمارنده انجام می دهد
8. If have eye ministry disease, through oculist cure also can cure.
[ترجمه ترگمان]اگر بیماری ministry چشم داشته باشد، از طریق درمان oculist نیز می تواند درمان شود
[ترجمه گوگل]اگر بیماری بیماری چشم را داشته باشید، از طریق چشم پزشک نیز میتواند درمان شود
9. Ali's mother, a famous oculist, was also one of the eight founders of Nanchang hospital. Born in Hengyang of Hunan province in 191
[ترجمه ترگمان]مادر علی که یک oculist معروف بود، یکی از هشت بانی بیمارستان Nanchang بود متولد in در استان هونان
[ترجمه گوگل]مادر علی، یک چشم پزشک معروف، همچنین یکی از هشت بنیانگذار بیمارستان نانچانگ بود در سال 191 در Hengyang از استان هونان متولد شد
10. The oculist removed a foreign object from his eye.
[ترجمه mobina] چشم پزشک یک شی خارجی را از چشم او بیرون اورد .
[ترجمه ترگمان]چشم oculist یک شی خارجی را از چشم او بیرون کرد
[ترجمه گوگل]چشمک چشم را از یک چشم خارجی خارج کرده است
11. Doctor: No problem, we can invite the oculist to see you and a simple operation ( laser beam or ultrasonic therapy ) will enable you to see light again after the blood glucose is well controlled.
[ترجمه ترگمان]دکتر: هیچ مشکلی وجود ندارد، ما می توانیم the را دعوت کنیم تا شما را ببیند و یک عمل ساده (پرتوی لیزری یا درمان مافوق صوت)شما را قادر خواهد ساخت تا دوباره پس از کنترل گلوکز خون، نور را دوباره ببینید
[ترجمه گوگل]دکتر: هیچ مشکلی نیست، ما می توانیم چشم را به شما ببخشیم و یک عمل ساده (پرتو لیزر یا اولتراسونیک درمان) شما را مجددا مشاهده می کنیم پس از کنترل قند خون
12. A filial oculist was cerebrating pedagogy to manual a dentist's corporal defects.
[ترجمه ترگمان]یک چشم filial فرزندی تعلیم و تربیت کودکان بود که دچار نقص بدنی دندان پزشک شود
[ترجمه گوگل]یک متخصص اطفال مدرسه ای بسیار مهیج بود که کتابچه نقص فیزیکی دندانپزشک را راهنمایی می کرد
13. It is also praised high by oculist because it can be used in rectification of children with ametropia besides its convenient wearing method.
[ترجمه ترگمان]این روش همچنین از نظر oculist عالی مورد تمجید قرار گرفته است زیرا می تواند در تصحیح کودکان با ametropia علاوه بر روش پوشیدن مناسب آن مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]همچنین از نظر چشمگیر، ستون فقرات نیز مورد ستایش قرار می گیرد، زیرا می توان آن را در اصلاح کودکان با آمتروپیاکس استفاده کرد
14. Methods:The data of 86 diabetic patients consulting the oculist first for the ocular symptom were reviewed.
[ترجمه ترگمان]روش ها: داده های ۸۶ بیمار دیابتی که برای اولین بار به oculist چشم دوخته بودند، مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روش بررسی: در این مطالعه 86 بیمار دیابتی که اولین علایم چشم را دریافت کرده بودند، به بررسی عوارض چشمی پرداختند