کلمه جو
صفحه اصلی

parking lot


معنی : ماندگاه، توقفگاه بی سقف
معانی دیگر : (محلی) پارکینگ، مانشگاه، توقفگاه بی سقف برای توقف وسائط نقلیه

انگلیسی به فارسی

( parking ) ماندگاه، توقفگاه بی سقف (برای توقف وسائط نقلیه)


محوطه پارکینگ، ماندگاه، توقفگاه بی سقف


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a usu. paved area where motor vehicles can be parked.

• parking garage, large area where you are allowed to park your car (usually for money)
a parking lot is the same as a car park; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] توقفگاه - محوطه پارکینگ - محوطه توقفگاه

مترادف و متضاد

ماندگاه (اسم)
parking, parking lot

توقفگاه بی سقف (اسم)
parking, parking lot

series of spots for motor vehicle parking


Synonyms: car park, garage, park, parking garage, stable


جملات نمونه

1. A block up the street I found a parking lot.
[ترجمه Nima] یک بلوک بالاتر از خیابان من یک پارکینگ پیدا کردم.
[ترجمه Sh.Frz] من در یک بلوک بالاتر از خیابان یک پارکینگ پیدا کردم
[ترجمه ترگمان]یه بلوک تو خیابون یه پارکینگ پیدا کردم
[ترجمه گوگل]بلوک خیابان من یک پارکینگ پیدا کردم

2. In the parking lot of the school, the siren filled the air.
[ترجمه ترگمان]در پارکینگ مدرسه، آژیر فضا را پر کرده بود
[ترجمه گوگل]در پارکینگ مدرسه، آژیر هوا را پر کرد

3. The parking lot was virtually empty save for a few cars clustered to one side.
[ترجمه ترگمان]محوطه پارکینگ تقریبا خالی بود جز چند ماشین که به یک طرف جمع شده بودند
[ترجمه گوگل]پارکینگ تقریبا خالی بود، صرفا برای چند خودروی که به یک طرف بسته بودند

4. Please park your car in the parking lot and hike in.
[ترجمه درسا] لطفا ماشین خود را در پارکینگ پارک کنید و در ان پیاده روی کنید
[ترجمه ترگمان]لطفا اتومبیل خود را در پارکینگ پارک کنید و در آن پیاده روی کنید
[ترجمه گوگل]لطفا پارک ماشین خود را در پارکینگ و پیاده روی در

5. The path leads to the parking lot.
[ترجمه ترگمان]مسیر به پارکینگ منتهی می شود
[ترجمه گوگل]این مسیر منجر به پارکینگ می شود

6. The car pulled up on the parking lot outside the station.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل از پارکینگ خارج شد
[ترجمه گوگل]ماشین در پارکینگ خارج از ایستگاه کشیده شده است

7. There is an inlet to a parking lot.
[ترجمه ترگمان]یک ورودی به پارکینگ وجود دارد
[ترجمه گوگل]ورودی به پارکینگ وجود دارد

8. Many cars lay jostling each other at the parking lot.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اتومبیل ها در محوطه پارکینگ به هم تنه می زدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از اتومبیل ها در محل پارکینگ یکدیگر را می کشند

9. The parking lot was jammed with cars.
[ترجمه ترگمان]محوطه پارکینگ پر از ماشین بود
[ترجمه گوگل]پارکینگ با خودروها مسدود شده بود

10. Last night in the parking lot of the mall a swami with blond dreadlocks treated us to a levitation.
[ترجمه ترگمان]دیشب در پارکینگ فروشگاه یک swami با dreadlocks طلایی با ما به پرواز در پرواز با ما برخورد کرد
[ترجمه گوگل]شب گذشته در پارکینگ بازار، یک swami با dreadlocks های بلوند ما را به levitation درمان شده است

11. One protest site is in a parking lot a little more than a block away from the United Center.
[ترجمه ترگمان]یک تارنمای اعتراضی در محوطه پارکینگ قرار دارد که کمی بیشتر از یک بلوک آنطرف تر از مرکز ایالات متحده است
[ترجمه گوگل]یک سایت اعتراضی در یک پارکینگ کمی بیش از یک بلوک دور از مرکز متحد است

12. In the parking lot, surrounded by hundreds of green-clothed men milling around Greyhound buses, I felt very lonely.
[ترجمه ترگمان]در محوطه پارکینگ، صدها مرد با لباس سبز پوش اطراف اتوبوس نشسته بودند و من احساس تنهایی می کردم
[ترجمه گوگل]در پارکینگ، که توسط صدها نفر از مردان سبز پوشانده شده در اطراف اتوبوس های گری هوند احاطه شده است، احساس بسیار تنهایی کردم

13. The parking lot was almost full, but I snagged a space in the last row.
[ترجمه ترگمان]محوطه پارکینگ تقریبا پر بود، اما من در آخرین ردیف قرار گرفتم
[ترجمه گوگل]پارکینگ تقریبا پر بود، اما در ردیف آخر، فضای کوچکی به وجود آوردم

14. The office and the parking lot were in a little clearing surrounded by large trees.
[ترجمه ترگمان]دفتر و محوطه پارکینگ در محوطه کوچکی بود که از درختان بزرگ احاطه شده بود
[ترجمه گوگل]دفتر و پارکینگ در محاصره کمی درختان بزرگ قرار داشتند

15. These activities are planned and coordinated with parking lot owners.
[ترجمه ترگمان]این فعالیت ها با صاحبان پارکینگ برنامه ریزی و هماهنگ می شوند
[ترجمه گوگل]این فعالیت ها برنامه ریزی شده و با صاحبان پارکینگ هماهنگ می شوند

پیشنهاد کاربران

محوطه پارکینگ
محوطه توقفگاه

محل پارک

It's easy to misplace your car in the parking lot.
این ساده و {طبیعی}است که شما ماشین تان را در یک پارکینگ گم و گور کنید.


An area for parking cars

پارکینگ سرباز

پارکینگ برای ماشینا

پارکینگ بی سقف یا سر باز


برای مثال= The city parking lot was full, so he parked in the street

پارکینگ
جای پارک
محل پارک کردن


کلمات دیگر: