1. Martin Parry, author of the report, says it's time for concerted action by world leaders.
[ترجمه ترگمان]مارتین پری نویسنده این گزارش می گوید که زمان اقدام هماهنگ رهبران جهان است
[ترجمه گوگل]مارتین پری، نویسنده این گزارش، می گوید وقت آن است که برای رهبران جهانی هماهنگ شود
2. It is far easier to parry a direct blow than to stop it forcibly.
[ترجمه ترگمان]ضربه زدن به یک ضربه مستقیم بسیار آسان تر از آن است که به زور متوقف شود
[ترجمه گوگل]سادهتر است که یک ضربه مستقیم را از بین ببریم تا آن را به زور متوقف کنیم
3. That left him three strokes behind the pacesetter, Parry.
[ترجمه ترگمان]آن را سه بار پشت سر هم گذاشت، پاری
[ترجمه گوگل]او سه بار سکته مغزی را پشت سر گذاشت و پری را ترک کرد
4. On occasions Mr Parry was seen to wring his hands as he struggled with his emotions.
[ترجمه ترگمان]در مواقعی که آقای پری هنگام کش مکش با احساسات خود دیده می شد که آقای پری دست هایش را به هم می فشرد
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد، آقای پارینی با احساساتش درگیر شد
5. Mrs Parry, have you marked our tests yet?
[ترجمه ترگمان]خانم پری، هنوز آزمایش های ما را نشان داده اید؟
[ترجمه گوگل]خانم پری، آیا هنوز تست های ما را تایید کرده اید؟
6. And some, and among them Rhodri Parry, had more dangerous and precious things to hide from the retreating soldiery.
[ترجمه ترگمان]و بعضی از آن ها، در میان آن ها، پاری چیزهای خطرناک و گران بها داشتند که از سربازان عقب نشینی پنهان می شدند
[ترجمه گوگل]و بعضی، و در میان آنها رودری پری، چیزهای خطرناک و با ارزش تر از سربازان عقب مانده پنهان شده بودند
7. Parry said he hadn't attached much importance to the decision.
[ترجمه ترگمان]پری گفت که چندان اهمیتی به این تصمیم نداده است
[ترجمه گوگل]پری گفت: او اهمیت زیادی برای تصمیم گیری ندارد
8. Then he responded brilliantly late on to parry a point-blank shot from the ill-starred Simpson.
[ترجمه ترگمان]سپس او به خوبی برای دفع حمله به یک گلوله سفید از the ill جواب داد
[ترجمه گوگل]سپس او به تازگی پاسخ داد تا یک شات خالی از سیمپسون ستاره ای نادان را پاره کند
9. Watching over his son, Colin Parry felt extremely moved.
[ترجمه ترگمان]کالین پری که به پسرش نگاه می کرد خیلی متاثر شده بود
[ترجمه گوگل]کالین پارری در حال تماشای بیش از پسرش احساس بسیار زیادی کرد
10. Mr Parry said that it was a very sad case.
[ترجمه ترگمان]آقای پری گفت که این یک مورد بسیار غم انگیز است
[ترجمه گوگل]آقای پری گفت که این یک پرونده بسیار ناراحت کننده بود
11. Parry gave an undertaking that pay television would not be introduced next season.
[ترجمه ترگمان]پری قبول کرد که هزینه تلویزیون در فصل بعدی معرفی نخواهد شد
[ترجمه گوگل]پری، وظیفه ای را به عهده داشت که تلویزیون را پرداخت کند، فصل آینده معرفی نخواهد شد
12. He slashed across his body to parry the attack of the man on the left.
[ترجمه ترگمان]او به بدنش ضربه زد تا حمله مردی را که در سمت چپ بود دفع کند
[ترجمه گوگل]او در سراسر بدن او را به شکستن حمله مرد در سمت چپ
13. I could parry some of the weaker kids.
[ترجمه ترگمان]می تونستم چند تا از بچه های ضعیف تر رو دفع کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم برخی از بچه های ضعیف را پریشانی کنم
14. Parry became a repository for the tribe's oral history.
[ترجمه ترگمان]پری یک مخزن برای تاریخچه شفاهی قبیله شد
[ترجمه گوگل]پری یک مخزن برای تاریخ شفاهی قبیله بود