کلمه جو
صفحه اصلی

omnifarious


معنی : رنگارنگ، همه جور، جور بجور
معانی دیگر : گوناگون، متنوع، جور واجور

انگلیسی به فارسی

همه جور، جوربجور، متنوع، رنگارنگ


همه منظوره، همه جور، رنگارنگ، جور بجور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: omnifariously (adv.), omnifariousness (n.)
• : تعریف: of all kinds or forms.

- omnifarious birds in the aviary
[ترجمه ترگمان] پرندگان omnifarious در جایگاه پرندگان
[ترجمه گوگل] پرندگان عجیب و غریب در حواری

• diverse; of all varieties; of all kinds

مترادف و متضاد

رنگارنگ (صفت)
medley, piebald, motley, colorful, multicolored, varied, kaleidoscopic, pied, particolored, omnifarious, versicolor, versicolored, versicolour, versicoloured, particoloured, polychromatic, polychrome, technicolor

همه جور (صفت)
omnifarious

جور بجور (صفت)
omnifarious, patchy

جملات نمونه

1. his omnifarious readings
مطالعات چند گونه ی او

2. a man of omnifarious talents
مردی با استعدادهای گوناگون

3. The omnifarious trademark torts make the cognizance work more difficulty. The authority department appears unable to help the trademark owners toward the special infringement lacking law to regulate.
[ترجمه ترگمان]هویت علامت تجاری \"omnifarious\" این مشکل را به مشکل تری تبدیل کرده است اداره صلاحیت به نظر می رسد که قادر به کمک به صاحبان علائم تجاری نسبت به نقض خاص فاقد قانون برای تنظیم است
[ترجمه گوگل]معاهدات علامت تجاری همه منظوره کار آگاهی را مشکل تر می کند بخش قدرت به نظر می رسد قادر به کمک به صاحبان علامت های تجاری به سمت نقض خاص بدون قانون برای تنظیم

4. The causes are omnifarious, continuous consideration and putting forward countermeasures to solve the problems are needed.
[ترجمه ترگمان]این دلایل عبارتند از: omnifarious، بررسی مستمر و اتخاذ اقدامات متقابل پیش رو برای حل مشکلات مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]علل همه جانبه، در نظر گرفتن مداوم و ارائه مقابله با اقدامات برای حل مشکلات مورد نیاز است

5. With the progressing of modernization of life, omnifarious home appliances are joined with electric moment.
[ترجمه ترگمان]با پیشرفت مدرن سازی حیات، لوازم خانگی omnifarious به لحظه الکتریکی متصل می شوند
[ترجمه گوگل]با پیشرفت مدرنیزه شدن زندگی، لوازم خانگی منحصر به فرد با لحظه برق همراه می شوند

6. Omnifarious develop, win "dream-team" of Chinese real estate.
[ترجمه ترگمان]Omnifarious توسعه یافتند، تیم رویایی \"تیم رویایی\" چین را برنده شدند
[ترجمه گوگل]توسعه همه جانبه، برنده 'رویای تیم' از املاک و مستغلات چینی

7. The types of Chinese tea are omnifarious . It is common to find black tea, green tea, scented tea and oolong tea. They all have different tastes.
[ترجمه ترگمان]انواع چای چینی omnifarious هستند چای سبز، چای سبز، چای معطر و چای oolong متداول است همه آن ها سلیقه متفاوتی دارند
[ترجمه گوگل]انواع چای چینی از همه مهمتر است رایج است که چای سیاه، چای سبز، چای عطر و چای یولونگ پیدا کنید همه آنها طعم های مختلفی دارند

8. And I found that the tourism department is an omnifarious learning environment.
[ترجمه ترگمان]و من دریافتم که بخش گردشگری محیط یادگیری omnifarious است
[ترجمه گوگل]و من متوجه شدم که بخش گردشگری یک محیط آموزشی متنوع است

his omnifarious readings

مطالعات چندگونه‌ی او


a man of omnifarious talents

مردی با استعدادهای گوناگون


پیشنهاد کاربران

ویسپاگون.


کلمات دیگر: