کلمه جو
صفحه اصلی

nib


معنی : نوک، دسته، نوک قلم، قلم تراشیدن
معانی دیگر : (پرنده) نوک، منقار، (دراصل) نوک تراشیده ی قلم، نوک قلم پر، سرقلم، تیزی هرچیز، تیزه، تیزسر

انگلیسی به فارسی

نوک قلم، نوک، دسته، قلم تراشیدن


نوک، نوک قلم، دسته، قلم تراشیدن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the point of a pen.
مترادف: point
مشابه: tip

(2) تعریف: a pointed projection that resembles a pen point.
مترادف: point, tip
مشابه: peak

• tip of pen; bird beak; sharp point
sharpen; make a point; furnish with or mend the point of a pen
the nib on a pen is the small pointed piece of metal at the end, where the ink comes out as you write.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] برآمدگی - برجستگی

مترادف و متضاد

نوک (اسم)
end, bill, point, top, head, tip, peak, summit, horn, apex, beak, vertex, barb, ascender, neb, knap, jag, fastigium, ridge, nib

دسته (اسم)
detachment, school, section, regimen, hand, party, order, stack, handle, shaft, sect, kind, clump, clique, set, troop, stem, fagot, lever, team, pack, sheaf, army, host, corps, group, company, category, class, gang, assortment, grouping, estate, junta, ear, helm, cluster, ensign, batch, deck, knob, handhold, handgrip, bevy, tuft, fascicle, genre, genus, brigade, wisp, parcel, clan, gens, confraternity, drove, congregation, covey, stud, haft, hilt, skein, helve, horde, nib, shook, rabble, skulk, squad, trusser

نوک قلم (اسم)
nib

قلم تراشیدن (فعل)
nib

جملات نمونه

1. The lawyer nib his pen, spread out his paper, and prepared to write.
[ترجمه ترگمان]وکیل قلم را تکان داد، روزنامه خود را گشود و آماده نوشتن شد
[ترجمه گوگل]وکیل قلم خود را برداشت، مقاله خود را منتشر کرد و آماده نوشتن بود

2. The nib is blunted.
[ترجمه ترگمان]نوک قلم کند شده
[ترجمه گوگل]نوک خم شده است

3. The first Montblancs were filled by unscrewing the nib section and filling the barrel with an eye dropper.
[ترجمه ترگمان]اولین Montblancs با باز کردن بخش شاخه و پر کردن بشکه با قطره چکان چشمی پر شدند
[ترجمه گوگل]اولین Montblancs توسط باز کردن بخش انحنا و پر کردن بشکه با یک قطره چشم پر شد

4. I apply the paint to the nib with a brush.
[ترجمه ترگمان]من رنگ را با یک قلم مو، برای شاخه به کار می برم
[ترجمه گوگل]رنگ را با قلم مو رنگ کنید

5. The quill nib produces a crisper line as a result.
[ترجمه ترگمان]قلم قلم به عنوان نتیجه یک خط تولید کننده را ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]ناقوس نخود در نتیجه یک خط قرمز را تولید می کند

6. The nib allows for greater speed and directness of drawing.
[ترجمه ترگمان]این شاخه اجازه سرعت و سرعت بیشتر کشیدن را می دهد
[ترجمه گوگل]نوک اجازه می دهد تا سرعت و مستقیم تر بودن نقاشی

7. NIB - SEAL on sweat ball valves are shipped unassembled.
[ترجمه ترگمان]NIB - SEAL ها بر روی شیره ای تولید کننده عرق با کشتی حمل می شوند
[ترجمه گوگل]NIB - مهر و موم در توپ های عرق عرق تحویل نمی شود

8. Whatever has been written with the pen - nib is part of its History.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که با قلم نوشته شده، بخشی از تاریخ آن است
[ترجمه گوگل]آنچه که با قلم نوشته شده است بخشی از تاریخ است

9. In fact a pen nib implies of universe, and the history of it implies its history.
[ترجمه ترگمان]در حقیقت یک قلم به معنی عالم است، و تاریخ آن بر تاریخچه آن دلالت دارد
[ترجمه گوگل]در حقیقت یک قلم قلم از جهان است و تاریخ آن تاریخ خود را نشان می دهد

10. The NIB - SEAL ? Insulated Extended Handle System stops condensation cold.
[ترجمه ترگمان]The - SEAL؟ سیستم دسته Extended گسترش یافته condensation چگالش را قطع می کند
[ترجمه گوگل]NIB - مهر و موم شده؟ سیستم خلع سلاح شده تمدید می کند

11. The nib is broken, it can't be used.
[ترجمه ترگمان]شاخه شکسته شده است، نمی تواند استفاده شود
[ترجمه گوگل]شکاف شکسته است، نمی توان از آن استفاده کرد

12. NIB : Green roller defect on the small end radius; caused by taper die failure. A sharp protrusion on the small end of the roller.
[ترجمه ترگمان]NIB: نقص roller سبز در شعاع نهایی کوچک؛ ایجاد شده با شمع شکست خواهد بود برآمدگی تیز در انتهای کوچک of
[ترجمه گوگل]NIB: نقص غلتکی سبز در شعاع انتهای کوچک؛ ناشی از شکست سقوط مرگ است یک تیزه تیز در انتهای کوچک غلتک

13. The sharp nib scratched through the paper.
[ترجمه ترگمان]نوک قلم روی کاغذ چنگ انداخته بود
[ترجمه گوگل]نوک تیز از طریق کاغذ خراشیده شد

14. It would even peck my bobbing nib with its waxy red bill.
[ترجمه ترگمان]حتی نوک قلم روی آن را با صورت قرمز و موم مانندش از نوک آن بیرون می زد
[ترجمه گوگل]این حتی با استفاده از لایحه قرمز و قهوه ای خود را می شکافد

پیشنهاد کاربران

نوک خودکار


کلمات دیگر: