1. Therefore, every pasturage farm should ideally have a water right sufficient to irrigate twenty acres or so during emergencies.
[ترجمه ترگمان]از این رو، هر مزرعه چراگاه به طور ایده آل باید آب کافی برای آبیاری بیست هکتار زمین یا در مواقع اضطراری داشته باشد
[ترجمه گوگل]بنابراین، هر مزرعه گاو باید ایده آل آب مناسب کافی برای آبیاری 20 هکتار و یا در شرایط اضطراری
2. Advance pasturage industrialization process energetically, the radiate that strengthens pasturage bibcock business drives capacity.
[ترجمه ترگمان]فرآیند صنعتی و صنعتی را با شور و حرارت پیش می راند، و تابش خورشید را تقویت می کند و نیروی محرک تجارت را تقویت می کند
[ترجمه گوگل]پیشرفت فرایند صنعتی سازی گاو را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد، که موجب تقویت ظرفیت های تجاری Bizcock گاو می شود
3. The material that pasturage aquaculture produces is feed.
[ترجمه ترگمان]موادی که پرورش آبزیان تولید می کند، غذا است
[ترجمه گوگل]ماده ای که آبزی پروری می کند، تغذیه است
4. Develop aquatic product of efficient economy crop, pasturage and rural area energetically 3 industries.
[ترجمه ترگمان]توسعه محصول آبی از محصولات کشاورزی کارآمد، چراگاه و مناطق روستایی ۳ صنعت
[ترجمه گوگل]محصول آبیاری از اقتصاد کارآمد محصول، گاو و منطقه روستایی را به صورت انرژی بخش در صنایع 3
5. This fence contravenes our common right to pasturage.
[ترجمه ترگمان]این پرچین درست برخلاف حق معمول ما برای چراگاه است
[ترجمه گوگل]این حصار حق ما را به گله می اندازد
6. And Chinese pasturage veterinary medicine is met criterion from produce effect on the other hand.
[ترجمه ترگمان]و پزشکی دامپزشکی در چین، معیاری برای تولید تاثیر بر روی دست دیگر قرار می دهد
[ترجمه گوگل]داروهای دامپزشکی چینی چینی از نظر تولید، از سوی دیگر، از معیارهای تولیدی برخوردار است
7. Advance pasturage industrialization, be helpful for rural economics development and social stability.
[ترجمه ترگمان]پیشرفت کشاورزی، برای توسعه اقتصاد روستایی و ثبات اجتماعی مفید واقع خواهد شد
[ترجمه گوگل]پیشرفت صنعتی شدن مزارع، برای توسعه اقتصاد روستایی و ثبات اجتماعی مفید خواهد بود
8. Medical institutions, drug stores, veterinarian institutions, pasturage veterinarian institutions and research laboratories may purchase controlled drugs.
[ترجمه ترگمان]موسسات پزشکی، فروشگاه های دارویی، موسسات دامپزشکی، دامپزشکی و آزمایشگاه های تحقیقاتی می توانند داروهای کنترل شده را خریداری کنند
[ترجمه گوگل]نهادهای پزشکی، داروخانه ها، موسسات دامپزشکی، موسسات دامپزشکی گاو و آزمایشگاه های تحقیقاتی ممکن است داروهای کنترل شده را خریداری کنند
9. Pasturage sees benefit, forestry cannot see benefit years.
[ترجمه ترگمان]pasturage به سود شاهد است، جنگلداری نمی تواند سود سال ها را ببیند
[ترجمه گوگل]چمن زنی می بیند که مزیت دارد، جنگلداری نمی تواند سود سال را ببیند
10. Pasturage breed aquatics basically has pig, ox, sheep and fowl.
[ترجمه ترگمان]نژاد pasturage اساسا خوک، گاو، گوسفند و مرغ دارد
[ترجمه گوگل]آبزی پروری نژاد پرستی اساسا خوک، گاو، گوسفند و مرغ دارد
11. Blue Grama grass is used as pasturage and lawns and mixed with the other native grass such as Buffalo grass for ground covers.
[ترجمه ترگمان]علف Grama به عنوان چراگاه و چمن به کار می رود و با علف بومی دیگر مثل علف بوفالو برای پوشش زمینی مخلوط می شود
[ترجمه گوگل]علف گریما آبی به عنوان گاو و چمن استفاده می شود و با سایر چمن های بومی مانند چمن بوفالو برای پوشش های زمینی مخلوط می شود
12. Pasturage aquiculture already made the biggest industry of Hunan country.
[ترجمه ترگمان]pasturage aquiculture هم اکنون بزرگ ترین صنعت کشور هونان را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]آبزی پروری Pasturage در حال حاضر بزرگترین صنعت کشور هونان ساخته شده است
13. Wood land yielding 10 swine from the pannage. from the pasturage 7 swine.
[ترجمه ترگمان]زمین وود ۱۰ خوک را از the گرفت - - از چراگاه، خوک ۷ خوک
[ترجمه گوگل]درخت چوب، 10 خوک را از پاناکا برداشت از گاو 7 خوک
14. Leaf bettles (Chrysomelidae) are important pests of agriculture, forest and pasturage .
[ترجمه ترگمان]bettles برگ (Chrysomelidae)آفت های کشاورزی، جنگل و چراگاه هستند
[ترجمه گوگل]برگهای برگ (Chrysomelidae) آفات مهم کشاورزی، جنگل و گاو است