کلمه جو
صفحه اصلی

null and void


حق، بی اثر، باطل و بی اثر

انگلیسی به فارسی

(حقوق) بی اثر، باطل و بی اثر


انگلیسی به انگلیسی

• canceled and revoked

مترادف و متضاد

invalid


Synonyms: annulled, cancelled out, no longer law, null, nullified, of no effect, void


جملات نمونه

1. Their actions rendered the contract null and void.
[ترجمه ترگمان]اعمال آن ها باطل و باطل بود
[ترجمه گوگل]اقدامات آنها باعث لغو قرارداد شد

2. This contract is null and void.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد پوچ و باطل است
[ترجمه گوگل]این قرارداد غیرقانونی است

3. The election was declared null and void.
[ترجمه ترگمان]انتخابات باطل و باطل اعلام شد
[ترجمه گوگل]انتخابات نامعلوم و غیرقانونی اعلام شد

4. The court ruled that the claim was null and void.
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم داد که این ادعا پوچ و باطل است
[ترجمه گوگل]دادگاه تصریح کرد که این ادعا غیرقانونی و نامناسب است

5. The contract was declared null and void.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد باطل و باطل اعلام شد
[ترجمه گوگل]این قرارداد غیرقانونی اعلام شد

6. A spokeswoman said the agreement had been declared null and void.
[ترجمه ترگمان]یکی از سخنگویان گفت که این توافقنامه باطل و باطل اعلام شده است
[ترجمه گوگل]یک سخنگوی گفت که توافقنامه نامعلوم و غیرقانونی اعلام شده است

7. They declared the agreement null and void.
[ترجمه ترگمان]آن ها این توافقنامه را پوچ و باطل اعلام کردند
[ترجمه گوگل]آنها توافقنامه را لغو کردند

8. The agreement will be considered null and void.
[ترجمه ترگمان]این توافقنامه پوچ و باطل در نظر گرفته خواهد شد
[ترجمه گوگل]این توافقنامه غیرقانونی خواهد بود

9. The elections were declared null and void.
[ترجمه ترگمان]انتخابات باطل و باطل اعلام شد
[ترجمه گوگل]انتخابات نامعلوم و غیرقانونی اعلام شد

10. He decided that the marriage was null and void.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسید که ازدواج پوچ و باطل است
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت که ازدواج خالی و ناپسند باشد

11. Also null and void is any stipulation releasing a partner from playing an active role in running the business.
[ترجمه ترگمان]هم چنین پوچ و باطل شرط آزادی شریک از بازی نقش فعال در اداره کسب وکار است
[ترجمه گوگل]همچنین از هرگونه تضمین دادن شریک از نقش فعال در اداره کسب و کار، محروم می باشد

12. An endorsement by the deawee is null and void.
[ترجمه ترگمان]یک تایید از طرف deawee پوچ و باطل است
[ترجمه گوگل]تأیید deawee نامعلوم است

13. The declaration was null and void as it was proclaimed in completely illegal circumstances.
[ترجمه ترگمان]این بیانیه خالی و باطل بود زیرا در شرایط کاملا قانونی اعلام شد
[ترجمه گوگل]اعلامیه نامعلوم و غیرقانونی بود که در شرایط کاملا غیرقانونی اعلام شد

14. Suretyship contract would be null and void not only because of being null and void of the principal contract but also because of its own.
[ترجمه ترگمان]این قرارداد نه تنها به دلیل پوچ بودن و باطل بودن قرارداد اصلی بلکه به دلیل آن نیز باطل و باطل خواهد شد
[ترجمه گوگل]قرارداد متعهد بودن نه تنها به علت عدم وجود قرارداد اصلی، بلکه به علت مالکیت آن است

پیشنهاد کاربران

کان لم یکن ، فسخ و باطل ،

کن لم یکن

باطل و بلااثر

declare/render null and void


کلمات دیگر: