(انگلیس - عامیانه) مست، پاتیل، (انگلیس) کوچک، ریزه
tiddly
(انگلیس - عامیانه) مست، پاتیل، (انگلیس) کوچک، ریزه
انگلیسی به فارسی
(انگلیس) کوچک، ریزه
تردید
(انگلیس - عامیانه) مست، پاتیل
انگلیسی به انگلیسی
• (british slang) somewhat drunk, tipsy; little, small
someone who is tiddly is rather drunk:an informal word.
something that is tiddly is very small:an informal word.
someone who is tiddly is rather drunk:an informal word.
something that is tiddly is very small:an informal word.
جملات نمونه
1. All I got to eat was a tiddly little biscuit.
[ترجمه ترگمان]تنها چیزی که باید بخورم یک تکه بیسکوییت شکلاتی بود
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که باید بخورم کمی بیسکویت بود
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که باید بخورم کمی بیسکویت بود
2. All you ate was a tiddly little piece of cake.
[ترجمه ترگمان] تنها چیزی که خوردی یه تیکه کیک بود
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که خوردید یک تکه کوچکی از کیک بود
[ترجمه گوگل]همه چیزهایی که خوردید یک تکه کوچکی از کیک بود
3. Two tiddly biscuits with cheese on? You can't call that a proper meal!
[ترجمه ترگمان]دوتا بیسکوییت شکلاتی با پنیر؟ شما نمی توانید آن را یک وعده غذای درست صدا کنید!
[ترجمه گوگل]دو بیسکویت تیتلی با پنیر؟ شما نمی توانید آن را یک وعده غذایی درست کنید!
[ترجمه گوگل]دو بیسکویت تیتلی با پنیر؟ شما نمی توانید آن را یک وعده غذایی درست کنید!
4. The tiddly ball completed the journey in his wrinkled hand.
[ترجمه ترگمان]توپ tiddly سفر را در دست چروکیده او تکمیل کرد
[ترجمه گوگل]توپ Tiddly سفر خود را در دست چروکیده خود را تکمیل کرد
[ترجمه گوگل]توپ Tiddly سفر خود را در دست چروکیده خود را تکمیل کرد
5. I feel a bit tiddly.
[ترجمه ترگمان] یه کم احساس گناه می کنم
[ترجمه گوگل]احساس میکنم کمی تردید میکنم
[ترجمه گوگل]احساس میکنم کمی تردید میکنم
6. His store is big in Beijing, tiddly elsewhere but still ambitious.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه او در پکن بزرگ است، اما در جایی دیگر، اما هنوز جاه طلبانه است
[ترجمه گوگل]فروشگاه او در پکن بسیار بزرگ است، اما در عین حال جاه طلبانه است
[ترجمه گوگل]فروشگاه او در پکن بسیار بزرگ است، اما در عین حال جاه طلبانه است
7. At literary parties, tiddly in a trice, she could be the life and soul, mistaking the queen for Vera Lynn loudly and to her face, or inviting men to join her under the piano.
[ترجمه ترگمان]در مهمانی های ادبی، در یک چشم به هم زدن، او می توانست جان و جان باشد، و ملکه را با صدای بلند برای ورا لین و به صورت او دعوت می کرد، یا از مردها دعوت می کرد که در زیر پیانو به او ملحق شوند
[ترجمه گوگل]در مراسم ادبیات، در یک تریسی، او می تواند زندگی و روح باشد، با صدای بلند و به چهره او ملکه را برای ورا لینون اشتباه می گیرد و یا دعوت می کند مردان را به پیانو پیوست کنند
[ترجمه گوگل]در مراسم ادبیات، در یک تریسی، او می تواند زندگی و روح باشد، با صدای بلند و به چهره او ملکه را برای ورا لینون اشتباه می گیرد و یا دعوت می کند مردان را به پیانو پیوست کنند
8. Two tiddly biscuits with cheese on?
[ترجمه ترگمان]دوتا بیسکوییت شکلاتی با پنیر؟
[ترجمه گوگل]دو بیسکویت تیتلی با پنیر؟
[ترجمه گوگل]دو بیسکویت تیتلی با پنیر؟
9. You don't want to drive here on a dark night if you're a bit tiddly. The mud sucks you down like quicksand in places.
[ترجمه ترگمان]تو که نمی خوای در تاریکی شب اینجا رانندگی کنی گل تو رو مثل یه ریگ روان تو جاه ای دی گه خراب می کنه
[ترجمه گوگل]اگر کمی دقت کنید، نمی خواهید در شب تاریک زندگی کنید گل ها در مکان هایی مانند سیلندر شما را می سوزاند
[ترجمه گوگل]اگر کمی دقت کنید، نمی خواهید در شب تاریک زندگی کنید گل ها در مکان هایی مانند سیلندر شما را می سوزاند
پیشنهاد کاربران
مست
Slightly drunk
Slightly drunk
کلمات دیگر: